×
فرهنگی
شناسه خبر : 63248
تاریخ انتشار :

آنچه «کرونا» از بچه‌هایمان دزدید

درس‌ها را می‌شود به صورت مجازی هم آموخت، اما مدرسه فقط جایی برای آموزش نیست.

نورنیوز ـ گروه جامعه: در ابتدا، پاندمی به بحران نگهداری از بچه‌ها تبدیل شد. مدرسه را امروز تعطیل می‌کردند و فردا هم ممکن بود تعطیل باشد. چه کسی باید کارش را کنار می‌گذاشت تا از بچه‌ها مراقبت کند؟ چه کسی باید همۀ قرارهایش را لغو می‌کرد؟ بعد معلوم شد قرار نیست مدرسه‌ها باز شود، یک هفته، شاید هم دو هفته، بعد شد یک ماه و در نهایت، تا پایان سال تحصیلی. چیزی نگذشت که فهمیدیم از سفرهای تابستانی هم خبری نیست.

حالا تابستان به پایان رسیده و می‌بینیم بچه‌هایمان را از بسیاری چیزها محروم کرده‌ایم. چرا که پاندمی فقط بحران نگهداری از بچه نیست. از برخی جهات، تجربۀ زندگی واقعی بچه‌های ما را شکل داده و چیزهای مهمی را از آن‌ها گرفته است. از دیدگاه بچه‌ها، پاندمی به معنای جدایی ناگهانی و جان‌فرسا از مدرسه بوده است.

من مادر چهار بچۀ مدرسه‌ای هستم و هم‌چنین پزشکی که در شهر نیویورک، در خط مقدم مقابله با ویروس کوید-۱۹ مبارزه می‌کنم. مارس، آوریل و می نه فقط غیرعادی، که واقعاً واقعاً ترسناک بودند. ما در خانواده برنامه‌هایی ‌ریختیم و طرح‌های پشتیبان را هم آماده کردیم: اگر من مریض شوم چه کار باید بکنیم؟ اگر من و همسرم هر دو مبتلا می‌شدیم چه؟ اگر لازم بود یکی از بچه‌ها بستری شود چه؟ اگر لازم بود من و همسرم هر دو بستری شویم چه؟ طرح‌ها یکی از یکی بدبینانه‌تر بود.

بااین‌حال، هر روز بدون تب و مشکل تنفسی از خواب بیدار می‌شدم. همسرم هم همینطور و بچه‌هایمان هم. این نعمت‌ها بی‌نهایت ارزشمندند و من مدام به خاطر آن‌ها شکرگزاری می‌کنم. طی این دوره فرزندانم کارها را پیش می‌بردند؛ بیکار مانده بودند؛ بخش بسیار زیادی از روز را تلویزیون تماشا می‌کردند و خیلی کم نور آفتاب را به خودشان می‌دیدند. اما باعث سرگرمی ما بودند؛ کمک‌حالمان بودند؛ و در غالب مواقع، با هم مهربان بودند.

زمان گذشت و گذشت و پاندمی هم با زمان پیش آمد. اوضاع بیمارستان دیگر مثل قبل ترسناک نبود، اما با ادامۀ تعطیلی مدرسه‌ها، اوضاع خانۀ ما روزبه‌روز بدتر می‌شد. بچه‌های بزرگ‌ترم کلافه شده بودند و زود از کوره در می‌رفتند. بچۀ نه‌سالۀ بلبل‌زبانم دیگر سر میز شام حرف نمی‌زد. خواب همه‌شان مختل شده بود. دیگر عادی بود که ساعت ۲ بامداد بچۀ پنج ساله و بچۀ یازده‌ساله‌ام از سر بی‌حوصلگی توی آشپزخانه برای خودشان بچرخند. با پزشک بچه‌ها مشورت کردم. کمی ملاتونین خریدم و بعد کمی بیشتر و حالا هر ماه می‌خرم. از تمام این کارها متنفرم.

شبکه‌های اجتماعی‌ام را که باز می‌کنم، پر است از پیام دوستان نگرانم. یکی دربارۀ پرخاشگری میان بچه‌هایش پست می‌گذاشت: قبلاً خیلی خوب با هم بازی می‌کردند ولی الان نمی‌شود توی یک اتاق رهایشان کرد، حتماً خون و خونریزی می‌شود. دیگری دنبال راهکار برای شب‌ادراری می‌گشت، آن هم برای بچه‌ای که چهار سال پیش او را از پوشک گرفته بودند. دیگران دربارۀ نوجوان‌ها و جوان‌هایشان هم‌کلام می‌شدند، بچه‌هایی که ساعت‌ها یا روزها در اتاقشان را می‌بندند و بیرون کشیدنشان کار حضرت فیل است، تازه به شدت کم‌غذا هم شده‌اند. می‌دانم این شاید رفتاری عادی در نوجوانی باشد اما آخر این بچه‌ها سه ماه پیش پرانرژی و پرحرف بودند.

این ماجرای خانواده‌های خوشبخت است: کسانی که سرپناهی دارند، از پس تأمین غذا برمی‌آیند، تنشان سالم است و شغل ثابتی دارند. شرایط بچه‌هایی که سطح خانواده‌هایشان لب‌مرزی است یا در این دوران از مرز هم پایین‌تر رفته به مراتب دشوارتر است. اما نقطۀ اشتراک همۀ ما دوری از مدرسه است.

برای بعضی بچه‌ها، مدرسه محلی مهم و بنیادی است: منبع تغذیۀ آن‌هاست، جایی که از دست بزرگ‌تری کتک نمی‌خورند و در زمستان محلی که می‌توانند روی گرمایش حساب کنند.

اما حتی برای بچه‌هایی که نیازهایشان این‌قدر جسمی نیست، مدرسه اغلب کلِ جهان بیرون است. محلی که ارتباطاتشان در آنجا به والدینشان وابسته نیست، جایی که می‌کوشند و شکست می‌خورند و بعد می‌کوشند و موفق می‌شوند. مدرسه جایی است که دوست می‌شوند، دشمن خونی می‌شوند و دوباره دوست می‌شوند. مدرسه جایی است که بچه‌هایم دختر یا پسر من نیستند: خودشان هستند و هر روز به دنبال کشف خود می‌روند.

من روانشناس رشد نیستم؛ فقط یک مادرم. اما همیشه گمان کرده‌ام رشد مستقیم، بی‌وقفه و پرشتاب حالتِ عادیِ کودکان در حال رشد است. همانطور که یک کوسه ماهیِ زنده باید شنا کند، کودک زنده هم مدام باید در حال جنب‌و‌جوش و حرکت باشد. وقتی حرکت رو به جلو متوقف می‌شود، حتماً یک جای کار می‌لنگد.

بدون مدرسه، بخش عمدۀ این پیشرفت، یادگیری و چانه‌زنی‌های زنگ تفریح -در واقع بخش مهمی از زندگی کودک در خارج از خانه- از بین می‌رود. و روز به روز تعداد بیشتری از ما درمی‌یابیم که شاید بناست برای مدت زیادی بدون مدرسه باشیم.

دوستی که معلمی باسابقه است می‌گفت: «ما برای تصمیم دربارۀ بازگشایی مدارس به درد سر ‌افتاده‌ایم چون دربارۀ چیستیِ مدرسه توافق نداریم. بسیاری از معلم‌ها معتقدند اگر از جهت یادگیری آکادمیک به دنبال بهترین نتیجه هستید، باید بچه‌ها را در خانه نگهدارید و یادگیری از راه دور را برای تعداد بالاتری از بچه‌ها به کار بگیرید. اگر از جهت نگهداری بچه‌ها به دنبال بهترین نتیجه هستید، شاید باید برای دانش‌آموزان ابتدایی به سراغ یادگیری فردی در اتاقک‌های کوچک بروید و بگذارید دبیرستانی‌ها در خانه بمانند. اگر از جهت ایجاد فضای اجتماعی معنادار برای بچه‌ها به دنبال بهترین نتیجه هستید، حتماً باید بچه‌ها را به محیطی برگردانید که بتوانند ارتباط چهره‌به‌چهره داشته باشند».

شاید این حرف درست باشد، اما پیش از این، هرگز مجبور به انتخاب نبوده‌ام. برای بچه‌های من و احتمالاً بچه‌های شما، مدرسه کم و بیش تمام این کارکردهای متفاوت را داشت. حالا بدون مدرسه مانده‌ایم و هر چه با شروع سال تحصیلی اتفاق بیفتد، حتماً عادی نیست. شاید مدرسه به صورت فردی بازگشایی شود، شاید هم نه، شاید هم باز و بعد دوباره بسته شود. شاید شما بچه‌هایتان را به مدرسه بفرستید و شاید هم نفرستید. نمی‌دانم کجا زندگی می‌کنید، آنجا میزان شیوع ویروس کرونا چقدر است، آزمایش چند درصد از افراد مثبت می‌شود، مدرسه‌تان برای کاهش خطرات چه راهبردهایی را به کار می‌برد یا آسیب‌پذیریِ شما چقدر است. حتی نمی‌دانم تحمل خودم چقدر است، از امروز تا فردا هیچ چیزی معلوم نیست. فقط می‌دانم که ظاهراً حال بچه‌ها خوب نیست.

تاکنون چیزهای زیادی را تسلیم کرونا کرده‌ایم، معلوم است دنیای بیرون فرزندانمان هم در آن میان بوده است و بخشی از سلامت روانشان و بیشتر لذت‌هایشان. از تمام این‌ها دست کشیده‌ایم، بی‌آنکه اصلاً متوجه باشیم. حالا باید با این حقیقت کنار بیاییم تا زمانی که دوباره اوضاع بسامان شود.

می‌توانستیم مسئله را حل کنیم. می‌شد همه مسیرها را ببندیم، ماسک بزنیم و آنقدر آزمایش بدهیم که رد ارتباط‌ها را پیدا و افراد را قرنطینه کنیم؛ اگر با هم کار می‌کردیم، تمام کشور، و هدف مشترکمان این بود که چیزی را به بچه‌ها بدهیم که به آن نیاز دارند. اگر این‌طور عمل می‌کردیم، احتمالاً می‌توانستیم طی چند ماه مدارس را به صورت حضوری و ایمن بازگشایی کنیم. باید مدرسه را به میخانه‌ها ترجیح می‌دادیم؛ لازم بود مثل آدم بزرگ‌ها بیندیشیم. اگر منابع کافی فدرال در اختیار داشتیم، اگر مدیریت سیاسی درستی داشتیم و از اولویت‌های مشترک برخوردار بودیم، می‌شد دوباره اوضاع را رو به راه کرد.

اما منابع کافی نداشتیم و همچنین از مدیریت یا اولویت‌های مشترک محروم بودیم. این است که کارمان به اینجا کشیده است.

*این مطلب را چاوی کارکوسکی نوشته و در تاریخ 17 آگوست 2020با عنوان «What We’ve Stolen From Our Kids» در وب‌سایت آتلانتیک منتشر شده است.


ترجمان
نظرات
آگهی تبلیغاتی
آخرین اخبار
موارد غیرقابل مصالحه در مذاکرات
وضعیت آب و هوا امروز 8 اردیبهشت +وضعیت استانها
دو فوریتی | توسعه میخواهید؟به دختران میدان بدهید!
ماجرای حمله سایبری گسترده روز گذشته به زیرساخت‌های کشور چه بود؟
تصاویر دیده نشده از داخل کابین هواپیمای آتش نشان سپاه از نحوه مهار آتش بندر شهید رجایی
آخرین جزییات طوفان عصر روز گذشته تهران/آمار مصدومان و فوتی ها + فیلم و تصاویر
آتش‌سوزی در اتوبان بعثت مهار شد
شهادت 8 غیرنظامی یمنی در حملۀ آمریکا به صنعا
فاجعه در جشنواره ونکوور؛ شمار قربانیان حمله مرگبار با خودرو به 11 نفر رسید+ فیلم
برنامه مسابقات امروز 8 اردیبهشت + پخش زنده
پیام رهبر معظم انقلاب اسلامی درپی حادثه دردناک اسکله شهید رجایی بندرعباس
چرا بندر شهید رجایی استان هرمزگان از اهمیت بالایی برخودار است؟
عکس های منتخب ایران، یکشنبه 7 اردیبهشت 1404
روایت معاون سیاسی وزیرخارجه از مذاکرات دور سوم با هیئت آمریکایی
اعزام سه فروند هواپیمای ویژه روسیه برای مهار آتش در بندر شهید رجایی
مشاور امنیت ملی آمریکا از تمایل ترامپ به توافق با ایران خبر داد
نورنما | از عجایب جهان ؛پیاده رو موسی در ونزوئلا
لیورپول تاج قهرمانی را با 5 گل پس گرفت + خلاصه بازی
رم اینتر را به زانو درآورد | مهدی طارمی 90 دقیقه نیمکت نشین بود
فرار شیاطین سرخ از شکست با گل معجزه آسای دقیقه 90+6 + خلاصه بازی
پادکست | تفاوت بین نسل ها،چگونه درکشان کنیم؟
درخت ریشه کن شده بر اثر طوفان بر روی خودرو افتاد +فیلم
دیدار سفیر عربستان و نماینده ولی فقیه؛ تصمیمات جدید در مورد مناسک حج
رئیس جمهور پس از بازدید از اسکله شهید رجایی به تهران بازگشت
غم جان‌باختگان اسکله رجایی، سینماهای ایران را تعطیل کرد!
کسانی که مدام سردرد دارند بخوانند!
ایران نما | معرفی جاذبه های گردشگری شهرهای ایران (18)«اردل»
طرح پلیس راهور برای خروج موتور سیکلت از چرخه حمل و نقل
نبض ایمنی بیمارستان ها ضعیف می زند
اقدامات جدید بانک مرکزی؛ انتقال ارز مسافرتی به بازار تجاری و تعلیق حراج سکه
آخرین نرخ معامله دلار در بازار آزاد
درگذشت یکی از قهرمانان قایقرانی در انفجار اسکله بندر شهید رجایی
موتورسیکلتهای برقی جدید آماده ورود به خیابانهای پایتخت
تورم 193 درصدی سیب‌زمینی در فروردین‌ماه
پیوست رسانه‌ای‌ حلقه مفقوده مدیریت بحران
6 دلیل که احتمال موفقیت مذاکرات با ترامپ را تقویت می‌کند
دیپلماسی کشور به مذاکرات هسته‌ای گره نخورده است
سازمان تأمین اجتماعی جزئیات افزایش حقوق بازنشستگان در سال 1404 را اعلام کرد/ جزئیات افزایش
واکنش‌های جهانی به انفجار در بندر شهید رجایی همچنان ادامه دارد
«قتل در سکوت مسجد؛ معمای خونین لاگراند کومب»
صعود پرسپولیس به نیمه نهایی با شکست حریف ژاپنی
حمله هوایی رژیم صهیونیستی به ضاحیه جنوبی بیروت+ فیلم
آوار نسل کشی در غزه؛ خاک‌سپاری انسانیت در رم
نورنما | خرید جنگنده رافال؛گام بلند عراق در مدرن سازی نیروی هوایی
ضرب الاجل پلیس راهور برای تمدید بیمه شخص ثالث بدون جریمه!
خاموشی VAR در دیدار فولاد و تراکتور؛ چالشی برای فوتبال ایران
اصلاحات مهم در دفترچه انتخاب رشته دکتری
ریمونتادا از نوع آبی اناری + فیلم بالا بردن جام قهرمانی
راک‌استار تاریخ رسمی انتشار GTA 6 را فاش کرد
هشدار درباره مصرف بی‌رویه بتن؛ ساختمان‌های ایران در معرض فاجعه زلزله
X
آگهی تبلیغاتی