نورنیوز-گروه اقتصادی: از سوی دیگر هیچ گروه مشاوره بینالمللی و هیچ مرجع معتبری در مورد سیاست ارزی بر حفظ نظام چندنرخی ارز و تسویه تجاری با نرخهای رسمی توصیه نمیکند، بلکه بر عکس همگی اشاره دارند که سیاستگذار بلافاصله به سوی کاهش رانت ارزی و
یکسانسازی گام بردارد. البته بسته به اینکه شرایط مالی و وضعیت بودجه به چه شکلی است، فرآیند رسیدن به هدف یکسانسازی میتواند متفاوت باشد. اما به هر رو اجماع به حذف رانت ارزی بهعنوان اولویت ارزی توصیهای مبتنی بر تئوری و تجربه کشورهای مختلف است. آیا
دانشمندانی که بر این اولویت تاکید دارند، درکی از اقتصاد ندارند؟ آیا ما بهتر از آنها میفهمیم؟ آیا اقتصاد ایران اصولی دارد که با بقیه کشورها فرق دارد؟
از سوی دیگر برای این گروه از هواداران رانت ارزی، نمیتوان هیچ داده و مدلی را اقامه کرد. مثلا بهراحتی از دادهها میتوان نشان داد از سال۱۳۹۷ تاکنون رشد قیمت کالاهای مشمول ارز ترجیحی کم و بیش برابر همان تورم عمومی بوده است. اما تا این را بیان کنید پاسخ میدهند،
«ببینید اگر ارز ترجیحی نبود روند قیمتی این کالاها چه میشد؟» یا مثلا مگر نرخ ۴۲۰۰تومانی در سال۱۴۰۱ حذف نشد و تقریبا هفتبرابر شد و رانت ارزی به شکل قابلتوجهی کاهش یافت؛ پس چرا به جز یک مقطع در هنگام حذف ارز۴۲۰۰ که ناشی از «اثر سطح» بود، تورم در سال۱۴۰۱
متفاوت از تورم از سال قبل نبود؟ باز این گروه پاسخ میدهند «اگر ارز ۴۲۰۰تومانی حذف نشده بود، تورم سال۱۴۰۱ بهطور محسوسی کمتر میشد!»
از آنسو میتوان با مدلهای مختلف نشان داد که اثر ارز ترجیحی بر کنترل تورم نه تنها مثبت نبوده بلکه با دامن زدن به کسری بودجه بیشتر، منفی نیز بوده است. اما هیچ یک از استدلالات منطقی، دادههای اقتصادی و مدلها برای توقف این روند کافی نیست. رانت ارزی فراتر از
تحریک تورم، موجب فساد، ایجاد فرآیندی استثنایی در دنیا برای تخصیص ارز، بر هم زدن سیگنال قیمتی بازار، تقاضای مازاد، هدر رفتن منابع ارزی و کاهش بهرهوری میشود. اما همچنان این وضعیت ادامه یافته است.
بدون تردید بخشی از ماجرا به ذینفعان رانت ارزی برمیگردد که در این سالها دوش به دوش ذینفعان تحریم از این سفره به نام ملت و قشر ضعیف بار خود را بستهاند و حاضر به از دست دادن این نعمت بادآورده نیستند. اما بخش دیگر به دردسرهای عملی و توجیه و پاسخ به
نهادهای نظارتی و... برمیگردد که باعث شده تا رانت ارزی برداشته نشود. از این رو رانت ارزی هم مانند ماجرای بنزین به موضوعی تبدیل شده است که سیاستگذاران میدانند اشتباه است، اما تغییری هم رخ نمیدهد.
دنیای اقتصاد