نورنیوز-گروه سیاسی: مسعود فروغی در یادداشتی نوشت:« یکی از مهمترین مسئلههای امروز ایران چیست؟ قطعاً تعیین تکلیف مکانیزم ماشه. اثر سیاسی و اقتصادی فعال شدن یا نشدن ماشه و آینده پرونده هستهای ایران چه از لحاظ عملی و کاربردی و چه بر اساس اثرگذاری آن روی فضای اجتماعی کشور و سیاست خارجی معادله سخت و مهمی است. برای همین وقتی صبح روز یکشنبه رئیسجمهور در جمع مدیران رسانهای حضور پیدا کرد همه سؤالها درباره «ناترازیهای انرژی» و «سیاستهای اجتماعی از جمله فیلترینگ» به مفهوم مذاکره گره خورد. وقتی در جلسه به یکباره رئیسجمهور گفت «حرف نمیزنی؟ خب میخواهی چکار کنی؟ میخواهی بجنگی؟! خب آمد و زد؛ الان برویم درست کنیم دوباره میآید میزند» فکر میکردم این حرف را تیم رسانهای دفتر رئیسجمهور بیرون نمیدهد و برای توجیه چالش نمکی میان دو چهره رسانهای داخل جلسه آن حرف زده شده است. اما متأسفانه حرف خطای آقای پزشکیان بدون کم و کاست و با فیلم و سند منتشر شد. چند روز قبل هم توییت سعید جلیلی علیه مذاکره حاشیهساز شد.
او نوشته بود: «خداوند برای بنیاسرائیل پیامبری فرستاد تا آنها را از ظلم فرعون برهاند اما آنها پس از پیروزی بر فرعون، وقتی ۴۰ روز پیامبرشان به کوه طور رفت، گوساله پرست شدند؛ عدهای نیز امروز پس از اینکه دشمن در وسط مذاکره به ما حمله کرد و ملت ایران پیروز شد، مجدد دم از مذاکره میزنند!» این موضع که ظاهراً علیه تحرکات دیپلماتیک اخیر است، معنای بسیار بد دیگری دارد. چون درباره این معنی زیاد نوشته شده و نقدهای منصفانه هم کم نبوده است، وارد نقد متن نمیشوم. این دو موضع خطا از دو شخصیت مهم سیاسی کشور اما هشداردهنده و به نوعی نشاندهنده اخلال در فرایندهای سیاسی کشور است. نقطه نزاع مذاکره به خودی خود مهم و حیاتی است. وقتی مسئولان رسمی و شخصیتهای مهم درباره آن نظر میدهند مهمتر هم میشود. در اینکه همین مواضع، دستگاه محاسبات دشمن خارجی را شکل میدهد هم شکی نیست. سهم اصلی در شکلگیری فهم طرف مقابل از ایران از مواضع رسمی مسئولان است. افکار عمومی داخلی هم بر اساس همین کنشها مسیر کشور و میزان تدبیر و عقلانیت سیستم را درک میکند. حالا وقتی در این نقطه نزاع حساس، رئیسجمهور برای توجیه ایده دولت موضع بد و غیردقیقی میگیرد و از آن طرف عضو شورای عالی امنیت ملی برای زدن ایده مذاکره، پرچم خطرناکی را بلند میکند باید نگران شد.
آقای رئیسجمهور که در یکسالگی دولت بیشتر از یک رئیس دولت یکساله خسته به نظر میرسید، میخواست از یک ایده کلان دفاع کند. این ایده احتمالاً بازگذاشتن پنجره مذاکره با چند پیشفرض است. اینکه تصمیمات جمعی گرفته میشود و بنای تسلیم نداریم. اما جناب پزشکیان بدون ظرافت سیاسی و با ادبیاتی بیش از حد ساده جای چند مفهوم را عوض کرد. او به جای اینکه بگوید رهبری به درخواست دولت برای مذاکره با طرف مقابل مجوز میدهند و بعد این کار رخ میدهد، طوری صحبت کرد که بار مذاکره برای دولت نیست. رئیسجمهور همچنین به جای طرح هوشمندانه ضرورت باز گذاشتن راه مذاکره و در عین حال پرداختن به امورات کشور بدون توجه به میز مذاکره، از موضعی منفعلانه پیام خطایی به طرف مقابل داد. سؤال جدی این است که چرا دفتر رئیسجمهور محترم وقتی دید صحبتهای جناب پزشکیان خطا دارد یک جلسه غیرضروری را رسانهای کرد. جلسهای که میتوانست به گپ و گفت رئیس دولت با رسانهها محدود بماند یکباره در عالیترین سطح و عمومیترین حالت بیرون آمد. چه کسی به آقای پزشکیان مشورت میدهد؟ کاش مشخص شود تا در مدت طولانی باقیمانده تا پایان دولت آسیب کمتری به بار بیاید. موضع رئیسجمهور درباره مذاکره میتواند موافق و مخالف داشته باشد. طبیعت سیاست همین تفاوتهاست؛ اما موضع رئیسجمهور باید از لوازم یک اظهارنظر رسمی برخوردار باشد به طوری که اینگونه هزینهساز نشود. دفاع از مذاکره راههای بسیار سادهتر و دقیقتری دارد. نیاز نیست برای درست کردن ابرو، چشم را کور کنیم. چه کسی گفته مجوز رهبری به مذاکره به معنای این است که باید از موضع ضعف به میز مذاکره برویم؟ «مشاوران بهتر» از کسانی که هم اکنون به رئیسجمهور مشورت میدهند، میتوانند نجاتبخش باشند.
همین چهارچوب برای آقای سعید جلیلی قابل تعریف است. نقد روش و اصل مذاکره حتماً خوب است؛ اما نه آنگونه که گویا کشور در شرایط بدون «راهبر» به سر میبرد. خیلی امیدوارم منتشرکننده توییت فردی از مشاوران دور آقای جلیلی باشد که کارش را بد انجام داده است. از متن آن توییت اینگونه بر میآید که منظور آقای جلیلی انتقاد از شروع مجدد مذاکرات است. این حرف هم موافقان و مخالفان زیادی دارد. سؤال جدی و قابل اعتنا این است که دور قبلی مذاکرات که همه نشانههای یک میز سرکاری مذاکره را داشته است چرا باید دوباره بازسازی شود. دقیقاً در شب حمله به ایران رئیسجمهور آمریکا گفت به توافق با ایران بسیار نزدیک هستیم، در حالی که میدانست ساعتی دیگر بمبها به سمت ایران میآیند. حتی از رفتار ویتکاف نماینده ترامپ و حمله بامداد 23 خرداد، معنای نمایشیبودن مذاکرات روشن شد. فرض میکنیم منظور آقای سعید جلیلی همین است و میخواهد به عجله برخی برای مذاکره نقد کند. البته حتماً جناب جلیلی به عنوان عضو شورای عالی امنیت ملی میداند حمله در حین مذاکره افکار عمومی داخلی ما را نسبت به آمریکا خشمگینتر کرد تا حالتی که حمله در موقعیت دیگری رخ میداد و چند مسئله دیگر که قابل نوشتن نیست. اما آقای جلیلی به خطا به جای روش دولت مستقر، زمین دیگری گشود و آن انگاره بیش از حد خطرناک است. بعید است جناب جلیلی آن انگاره را قبول داشته باشد. ولی بدون تعارف از متن آن توییت معنای بهتری به سختی قابل برداشت است. جناب جلیلی میتواند منتقد جدی این نوع مذاکره باشد ولی با مشاوران دیگر شاید اینگونه موضع هزینهزا گرفته نشود. موضعی که میتواند بازتابدهنده یک شکاف عمیق در حساسترین بخش سیاست باشد.
مخالفت با مذاکره مجوز بازنمایی یک رادیکالیسم غیرقابل جبران نیست. حتی این نوع موضعگیری از منظر سیاسی به یاران جلیلی از حیث کمیت و کیفیت آسیب میزند. سیاست در ایران باید بازتابی از تکثر اجتماعی و پایبندی به دو عنصر ملیت و دیانت باشد. تحقق کامل ارزشها هم در گروی حفظ این دو است. جناب جلیلی باید مشاورانی داشته باشد که بتوانند برای جراحی قلب، ظرافت مویرگها را درک کنند و با ساطور به جان مؤلفههای پمپاژکننده رگ حیاتی جامعه نیفتند. دولت پزشکیان شاید تصور میکند باید با قایق مذاکره از طوفان عبور کند و حتماً باید این تصور نقد شود؛ اما با روش درست و رعایت ظرافتها. »