نورنیوز – گروه سیاسی: حمله نظامی مستقیم رژیم صهیونیستی به خاک ایران، صحنهای تاریخی و تعیینکننده برای بسیاری از جریانها، چهرهها و مدعیان وطندوستی در خارج از کشور فراهم کرد. در این میان، یکی از مهمترین آزمونها، آزمون رضا پهلوی بود؛ کسی که سالها تلاش کرده خود را نماد بازگشت به ایران، اتحاد ملی و جایگزین نظام سیاسی کنونی معرفی کند. اما موضعگیریهای او در جریان این بحران، نهتنها موجب تقویت جایگاهش نشد، بلکه نزد اکثریت قریب به اتفاق ایرانیان، بهمنزله ورود به قلمرو خیانت آشکار به وطن تعبیر شده است.
بازتولید خیانت تاریخی
در حالی که در روزهای حساس حملات موشکی، پهپادی و الکترونیکی رژیم صهیونیستی به خاک ایران، حتی بسیاری از منتقدان داخلی نظام نیز در کنار مردم ایستادند و این تجاوز را محکوم کردند، رضا پهلوی ترجیح داد نه از ملت ایران، که از تحلیلگران اسرائیلی الهام بگیرد. او نهتنها تجاوز دشمن را محکوم نکرد، بلکه در اظهارات خود، بار دیگر همان روایت منسوخ را تکرار کرد که «سیاستهای ماجراجویانه جمهوری اسلامی، ایران را به این نقطه رسانده است.» بهبیان دیگر، او مسئولیت حمله اسرائیل را نه متوجه متجاوز، که متوجه ایران دانست.
این تحلیل آغشته به جهالت و خیانت، در حالی رخ داد که خاک ایران هدف قرار گرفت، غیرنظامیان کشته شدند، و بسیاری از خانوادهها داغدار شدند. در چنین شرایطی، انتظار میرفت هر ایرانیای – چه موافق حکومت، چه مخالف – دستکم در برابر حمله یک نیروی خارجی به وطنش موضع بگیرد اما رضا پهلوی، این موضع را نگرفت. بالاتر از این، به خیال خود تلاش کرد مردم و نیروهای مسلح را به طغیان و تمرد فرابخواند و به این ترتیب، با دشمن خونریز همدستی و شراکت کرد. این تنها مصداق از رفتار خائنانه او نیست. پیش از این هم با سفر به سرزمینهای اشغالی و دیدار و رایزنی با دشمنان خونخوار ایران نشان داده بود که برای منافع و مصالح ملی هیچ ارزشی قائل نیست.
رفتار رضا پهلوی در بحران اخیر، ادامه سنت خیانتآمیز خاندان پهلوی در بزنگاههای حساس تاریخی است. محمدرضا پهلوی، در آخرین سالهای حکومت خود، با واگذاری کامل کنترل نفت، اجازه فعالیتهای اطلاعاتی خارجی در خاک ایران، و سرکوب جنبشهای مردمی، زمینهساز وابستگی کامل ایران به قدرتهای خارجی شده بود. حال، پسر او، در شرایطی که میتوانست – حتی به صورت نمادین – در کنار مردم ایران بایستد، ترجیح داد سکوت کند یا از آن بالاتر همصدا با متجاوز سخن بگوید. این رویکرد، یادآور همان روحیهای است که در واپسین روزهای پهلوی دوم، بسیاری از مردم را به این باور رساند که این خاندان، هرگز ایران را وطن نمیدانستند، بلکه آن را مزرعه خانوادگی خود تلقی میکردند.
واکنش نخبگان: نقدهایی از جامعه مدنی و جریان روشنفکری
رفتار رضا پهلوی نهتنها در میان مردم ایران که در میان روشنفکران و حتی برخی حامیان سابق او نیز با انتقادات شدید روبهرو شد. در فضای مجازی نیز بسیاری از فعالان سیاسی، روزنامهنگاران و حتی برخی عناصر اپوزیسیون، از رضا پهلوی بهعنوان «شخصیت مصرفشده، فرصتطلب و فاقد شرف ملی» یاد کردند. کاربرانی که پیشتر به او نزدیک بودند، آشکارا نوشتند: «سکوت در برابر حمله به وطن، یعنی مرگ سیاسی.» برخی دیگر از او خواستند که «اگر نمیتواند علیه اسرائیل سخن بگوید، دستکم درباره وطن خود سکوت نکند.»
یکی از تندترین و توفندهترین سرزنشها رادکتر عبدالکریم سروش، متفکر و اصلاحطلب شناختهشده، در یادداشتی کوبنده و ویرانگر او را «پیرکودک بیفرهنگ» نامید و نوشت: «رضا پهلوی این روزها با ذوقی کودکانه و ابلهانه به یمین و یسار میرود و رعد و برقی و کرّ و فرّی میکند و چون شغالی در پوستین ببر چنگ و دندان مینماید و سرخوش از رؤیای تاج و تخت و دلسپرده به وعدههای غاصبان قصّاب، میکوشد تا مشتی وحوش حلقه بگوش را گرد آورد و به اربابان بنماید که «هیچ شهی چون من این سپاه ندارد.» من بحقیقت مسخرهتر و مضحکهتر و فرومایه تر از این شخصیّت نالایق و نادان و این مجسّمه خیانت به وطن در عمرم ندیدهام. اگر کسی را بتوان «جاهل مرکّب» خواند هم اوست که نمی فهمد و نمی فهمد که نمی فهمد.غرق منجلاب است و می پندارد گلاب است. پدربزرگش را استعمارگران آوردند و بردند. پدرش هم که خادم همان مخدومان بود به خلق جفا کرد و از خلق قفا خورد و در غربت با خفت مُرد و این یکی فقط خورده و خوابیده ولی هنوز نمُرده! و اکنون زهی سفاهت و بلاهت که این پیرکودک بیفرهنگ میخواهد در رکاب سرجوخه های اسرائیلی آفاق را درنوردد و پا بر خاک ایران نهد و طاوس علّیین و سلطان مشرق زمین شود.»
حذف مطلق از روند سیاست
در تحلیل نهایی، باید گفت که رضا پهلوی، اکنون با سکوت یا همراهی در برابر حمله نظامی به خاک ایران، عملاً از دایره سیاستورزی ملی و حتی بین المللی حذف شده است. این روند حذف، البته از مدتها پیش شروع شده بود اما اینکه به مرحله کمال و مطلق رسیده است. در وجدان عمومی ایرانیان، حتی منتقدان سیاسی وضع موجود، وطن، همچنان حریم است، خاک است، حرمت است. کسی که در روز بمباران وطن، در کنار متجاوز میایستد، هرگز نخواهد توانست بر تختی در این خاک تکیه بزند.
جنگها، بیش از آنکه کشورها را تغییر دهند، چهرهها را عریان میکنند. در بحران اخیر، چهره واقعی رضا پهلوی برای بسیاری آشکار شد؛ نه بهعنوان گزینهای برای آینده ایران، بلکه بهعنوان وارث تاریخی یک خاندان بیریشه و بیوطن. او، بهجای آنکه با ملت باشد، در کنار دشمنان آن ایستاد. و این، نه یک اشتباه تاکتیکی، که یک خیانت تاریخی است.
نورنیوز