نورنیوز – گروه سیاسی: اعتراضات اخیر در لسآنجلس علیه سیاستهای مهاجرتی و تبعیض نژادی در ایالات متحده، بار دیگر نقطه تمرکز توجهات را به رفتارشناسی سیاسی دونالد ترامپ معطوف کرده است. تحلیل واکنشهای ترامپ به اعتراضات اخیر، از منظر رسانهای، نشان میدهد که وی همچنان به الگوی آشنای خود در مواجهه با نارضایتیهای مردمی پایبند است: نفی، تقابل، نژادگرایی پنهان، و نظریه توطئه.
اعتراضات در بخشهایی از لسآنجلس شکل گرفت و با برخوردهای پلیسی، استفاده از گاز اشکآور، گاز فلفل و گلوله لاستیکی همراه شد و به دستگیری صدها نفر انجامید. ترامپ بلافاصله دستور اعزام دوهزار نیروی گارد ملی و سپس ۷۰۰ تفنگدار دریایی به لسآنجلس را صادر کرد، حرکتی که بدون موافقت فرماندار صورت گرفت و اولین مورد چنین اقدامی از سال ۱۹۶۵ است . فرماندار نیز این اقدام را “نقض حاکمیت ایالتی” و “گامی به سمت اقتدارگرایی” خواند. ترامپ، معترضان را “شورشگران پولیشده” خواند و اعلام کرد «در عرض ۲۴ ساعت خیابانها را پاک میکند». ضمنا همچنان تأکید میکند که بدون هماهنگی مرسوم، برای حفاظت از اجرای قانون نیازی به اجازه ایالتها ندارد .
رفتارهای آشنا در تحقیر اعتراضات مدنی
یکی از ویژگیهای ثابت گفتمان ترامپ، انکار ساختاری دلایل اعتراضات اجتماعی است. در جریان اعتراضات گسترده علیه خشونت پلیس در سال ۲۰۲۰، او معترضان را «آشوبگر» و «تروریست داخلی» نامید. در اعتراضات اخیر لسآنجلس نیز، ترامپ در سخنرانیها و رسانههای همسو، نه به چرایی تجمع مهاجران، بلکه به «خطر افزایش بینظمی»، «نفوذ کارتلهای مواد مخدر از مرز مکزیک» و «بیعملی دولت بایدن» اشاره کرد. این روش، نوعی تکنیک رسانهای برای تقلیل مسئله به حوزه امنیتی است تا آن را از بستر اجتماعی و اقتصادیاش جدا کند و مشروعیت اعتراض را تضعیف نماید.
ترامپ بهخوبی از تکنیکهای رسانهای برای خلق دوگانههایی چون «آمریکایی واقعی» در برابر «نفوذیها» یا «میهنپرست» در برابر «هرجومرجطلب» بهره میگیرد. در واکنش به اعتراضات اخیر، او با برجستهسازی حضور پررنگ مهاجران در این تجمعات، تلاش کرد تا آن را نوعی تهدید برای «هویت آمریکایی» معرفی کند. در ادبیات او، واژگانی چون «غیرقانونی»، «ناامن»، «مجرم» بارها تکرار شدهاند تا افکار عمومی را با نگاه شکاک و خشن نسبت به مهاجران همسو سازد.
بخشی از گفتمان ترامپ درباره اعتراضات مردمی، تکیه بر نظریههای توطئه است. او در تحلیل اعتراضات، نه نابرابری اقتصادی یا تبعیض ساختاری، بلکه «پردهگردانی توسط چهرههای لیبرال» یا «فروپاشی عمدی ساختار نظم توسط بایدن» را مطرح میکند. ترامپ همواره تلاش کرده تا در روایت رسانهای، خود را در جایگاه «مرد مقتدر در برابر آشوب» بنشاند. ترامپ در تمامی مواجهههای خود با اعتراضات، نشانهای از تمایل به گفتگو، مصالحه یا اصلاح سیاستها از خود نشان نداده است. او اساساً به خواست عمومی در قالب نهادهای دموکراتیک اعتقاد ندارد؛ بلکه بر این باور است که یک رهبر مقتدر میتواند خارج از قواعد بازی دموکراتیک، کشور را اداره کند. این نگاه، در واکنش او به خواستههای مهاجران و اقلیتها، خود را در شکل بیاعتنایی کامل و گاه تحقیر علنی نشان میدهد.
رفتارشناسی دونالد ترامپ در مواجهه با اعتراضات مردمی در لسآنجلس، بهویژه در زمینه حقوق مهاجران، بیانگر نوعی نگرش اقتدارگرای پوپولیستی است که در آن، هیچ جایی برای گفتوگوی مدنی، شنیدن صدای معترضان یا بازنگری در سیاستها وجود ندارد. این سبک سیاستورزی، با تکیه بر قطبیسازی، توطئهسازی، و بهرهبرداری رسانهای، نه تنها شکافهای اجتماعی را میافزاید، بلکه خطر بازگشت خشونتگرایی دولتی در مواجهه با نارضایتیهای عمومی را بیش از پیش افزایش میدهد. اعتراضات لسآنجلس، نه فقط صحنهای برای طرح مطالبات مهاجران، بلکه آزمایشی برای جامعه سیاسی آمریکا در برابر ترامپ است. ترامپ اکنون نمادی از پوپولیسم اقتدارگراست که از ابزارهای نظامی داخلی بهره میگیرد تا اعتراضات اجتماعی را امنیتیسازی کند؛ ساخت نیروی اقتدار را در قالب نظم نشان دهد؛ خواست مردم را به عرصه سرکوب و غیرفعالسازی سوق دهد؛ و نهایتا پایههای قانونی و ایالتی را با پیام «ضرورت ملی» کنار بزند.
نورنیوز