نورنیوز- گروه سیاسی: با اعلام رسمی رئیس ستاد انتخابات کشور مبنی بر اجرای نظام انتخاباتی تناسبی در انتخابات شوراهای اسلامی شهر، بهویژه در تهران، موجی از تحلیلها و گمانهزنیها درباره پیامدهای این تصمیم به راه افتاده است. نظامی که بهزعم بسیاری از کارشناسان، اگر درست و دقیق اجرا شود، میتواند تجربهای پیشرو در دموکراسی محلی ایران به حساب آید. اما در عین حال، نقدها و هشدارهایی نیز درباره مخاطرات احتمالی این مدل در بستر خاص سیاست شهری ایران شنیده میشود. اکنون سئوال این است که اجرای نظام تناسبی در انتخابات شورای شهر تهران چه فرصتها و تهدیدهایی را در بر دارد و چه تجربههایی از جهان میتواند ما را در طراحی و اجرای درست این مدل یاری کند؟
در انتخاباتهای قبلی شوراهای شهر بهویژه در تهران، بارها مشاهده شده که فهرستی با کسب تنها ۳۰ یا حتی ۲۵ درصد آرا توانسته است تمام یا اکثریت کرسیهای شورا را تصاحب کند. در نظام فعلی، رأیدهندگان لیستی را انتخاب میکنند و فهرستی که بالاترین تعداد رأی را کسب کند، عملاً تمام کرسیها را میبرد. این مدل که عملاً «اکثریت مطلق» را شبیهسازی میکند، نهتنها عدالت سیاسی را نقض میکند، بلکه سبب سرخوردگی طرفداران سایر فهرستها و کاهش انگیزه مشارکت هم میشود.
نظام تناسبی در تلاش است تا این نقیصه را برطرف کند. در این مدل، کرسیها به نسبت آرای کسبشده هر فهرست توزیع میشود. اگر یک فهرست ۳۰ درصد آرا را به دست آورد، حدود ۳۰ درصد از کرسیها را نیز خواهد داشت. بنابراین حتی اقلیتهای سیاسی و فکری نیز میتوانند در اداره شهر نقش ایفا کنند. این مسأله بهویژه در شهری چون تهران با بافت اجتماعی و سیاسی متکثر، اهمیتی دوچندان مییابد.
تجربه دیگر کشورها چه میگوید؟
در فرانسه، شوراهای شهر در شهرهای بالای هزار نفر جمعیت با مدلی ترکیبی برگزار میشوند. در این مدل، لیستی که اکثریت نسبی را کسب کند، بخشی از کرسیها را بهعنوان «پاداش اکثریتی» بهدست میآورد و مابقی کرسیها بین سایر فهرستها به نسبت آرا تقسیم میشود. این مدل تلاش میکند هم تنوع سیاسی را حفظ کند و هم ثبات مدیریت شهری را تضمین نماید.
در اسپانیا و مشخصا بارسلونا، شوراها با استفاده از لیستهای بسته حزبی به شیوه کاملاً تناسبی انتخاب میشوند. حد نصاب ورود به شورا ۵ درصد آراست. این مدل، نقش احزاب را پررنگ کرده و به نوعی کارآمدی سیاسی و انسجام حزبی در شوراها را بالا برده است.
در برخی شهرهای آلمان مانند هامبورگ، اما رأیدهنده دو رأی دارد: یکی برای انتخاب نامزد حوزهای و دیگری برای فهرست حزبی. این مدل، ضمن حفظ پیوند شهروند با نماینده منطقه خود، امکان نمایندگی متنوع حزبی را نیز فراهم میآورد. همچنین برخی مدلها امکان رأیدهی انتخابی به چند نامزد از فهرستهای مختلف (پاناژ) را هم فراهم کردهاند.
فرصتها و چالشهای نظام انتخاباتی تناسبی
اجرای نظام انتخابات تناسبی در تهران، بهویژه اگر با اصلاحات ساختاری همراه شود، میتواند مزایایی را به همراه داشته باشد: اول اینکه به افزایش نمایندگی گروههای مختلف سیاسی منجر میشود و دیگر تنها یک جریان حاکم بر شورا نخواهد بود. دیگر اینکه زمینه ای برای افزایش مشارکت سیاسی است به این معنی که رأیدهنده حس میکند رأیاش در سرنوشت شورا مؤثر است، حتی اگر فهرستش اول نشود. سوم اینکه تقویت کارکرد حزبی در شورارا در پی دارد چراکه فهرستها باید دارای ساختار، برنامه و پاسخگویی باشند. و نهایتا اینکه به توازن در تصمیمگیریها میانجامد چون تضارب آرا و گفتوگو جایگزین تحکم اکثریت مطلق میشود.
اما با وجود مزایای فوق، باید به برخی ملاحظات و مخاطرات این نظام انتخاباتی نیز توجه کرد: نکته اول اینکه جامعه سیاسی ایران فاقد احزاب ریشهدار است و بسیاری از فهرستها موسمیاند و ساختار حزبی ندارند. ثانیا نظام انتخاباتی تناسبی، به طور بالقوه میتواند خطر انشقاق و شکاف در درون شورا را در پی داشته باشد. اگر آستانه ورود پایین باشد و شورا بسیار متکثر شود، تصمیمگیری به تأخیر میافتد. در درجه بعدی می توان به آفتی تحت عنوان ابهام در انتخاب شهردار هم اشاره کرد.پیشاپیش باید مشخص شود که شهردار چگونه انتخاب میشود: از درون شورا، با رأی اکثریتی یا به طور مستقیم از سوی مردم؟ و نهایتا اینکه نظام تناسبی، نیاز به آموزش عمومی دارد و جامعه باید با مفاهیم نظام تناسبی آشنا شود تا رأیدهی معنادار باشد.
اجرای نظام تناسبی در شورای شهر تهران، اگر به درستی طراحی و اجرا شود، میتواند نخستین گام در مسیر اصلاح دموکراسی محلی و تقویت مشارکت سیاسی شهری باشد. اما اگر صرفاً به تغییر نحوه شمارش آرا محدود شود و زیرساختهای نهادی، حزبی و حقوقی آن فراهم نباشد، ممکن است نتیجه معکوس دهد.
تهران امروز به الگویی برای دیگر کلانشهرهای کشور تبدیل شده است. اگر این تجربه موفق شود، میتواند به الگویی برای اصلاح قانون انتخابات مجلس و شوراهای شهرستانها نیز تبدیل شود. دموکراسی تناسبی، نه فقط یک فنآوری انتخاباتی، بلکه نشانهای از بلوغ سیاسی و مدنی یک جامعه است. آیا تهران برای این مرحله از بلوغ آماده است؟