نورنیوز-گروه بین الملل: خبرهای منتشرشده از سوی رسانه های غربی در روزهای اخیر از طراحی نقشهای تازه برای نوار غزه حکایت دارد؛ نقشهای که با محوریت ایالات متحده و در غیاب هرگونه مشروعیت ملی، به دنبال استقرار یک دولت موقت است تا مسیر خلع سلاح کامل این منطقه را هموار کند. در ساختار پیشنهادی، چهرهای آمریکایی در رأس خواهد بود و تکنوکراتهای فلسطینی صرفاً نقش ابزارهای محلی را ایفا خواهند کرد. این طرح با هدف تضعیف کامل گروههای مقاومت، حذف حماس از صحنه و عبور از تشکیلات خودگردان طراحی شده است.
بر اساس اطلاعات منتشرشده، این دولت موقت تا زمانی که نوار غزه به منطقهای کاملاً غیرنظامی تبدیل شود و زمینه برای تأسیس یک دولت فلسطینی «قابل حیات» فراهم شود، به حکمرانی ادامه خواهد داد. استفاده از این واژه بهظاهر امیدبخش، اما در واقع مبهم، بهخوبی نشان میدهد که طرح آمریکایی نه با رویکرد حمایت از ملت فلسطین، بلکه با منطق امنیت اسرائیل تنظیم شده است.
همزمان، طرح ایجاد گذرگاههای امن و تأمین کمکهای بشردوستانه با سازوکاری کنترلشده نیز بهعنوان مکمل این پروژه در حال نهایی شدن است. با فشار میانجیگران و در آستانه سفر رئیسجمهور ایالات متحده به منطقه، بحث بر سر نحوه ورود و توزیع کمکها، به مسئلهای راهبردی بدل شده است؛ بهویژه با مخالفت آشکار با واگذاری این مسئولیت به رژیم صهیونیستی. این تلاش برای واگذاری مدیریت کمکهای انسانی به آمریکا، خود پردهای دیگر از مهندسی آینده غزه با چاشنی نفوذ خارجی است.
در این میان، دو کشور منطقهای بهظاهر نقش میانجی ایفا میکنند و بیانیههایی در هماهنگی با آمریکا صادر میکنند که بر پایان دادن به بحران انسانی تأکید دارد. اما آنچه غایب است، توجه به ریشه بحران و به رسمیت شناختن حق تعیین سرنوشت ملت فلسطین است. خلع سلاح و انزوای نیروهای مقاومت، بدون ارائه هیچگونه افق روشن سیاسی برای فلسطینیان، تنها به تداوم سلطه، تحقیر و خشونت ساختاری میانجامد.
تحرکات دیپلماتیک اخیر از جمله سفر رئیسجمهور آمریکا به منطقه که با زمینه سازی های تبلیغاتی گسترده همراه شده، تلاش برای دستیابی به توافق در سایه این سفر و اظهارات مقامات رژیم صهیونیستی درباره اهمیت این فرصت، همگی حاکی از نوعی «پروژهسازی امنیتی» برای غزه است. این پروژه با امنیتخواهی واقعی تفاوتی بنیادین دارد؛ چرا که در آن، امنیت نه از مسیر عدالت و رعایت اصول انسانی، بلکه با حذف مقاومت و تثبیت ساختارهای تحمیلی تأمین میشود.
واقعیت میدانی نشان میدهد که نوار غزه، با وجود هزینههای گزاف انسانی، هنوز ایستاده است و راهحلهایی از جنس قیممآبی خارجی را برنمیتابد. بیش از ۵۲ هزار شهید، عمدتاً غیرنظامی و اغلب کودک و زن، نتیجه مستقیم تهاجم اسرائیل به بهانه حملات ۷ اکتبر است. این میزان از خشونت و تخریب، خود نشانگر آن است که راهحلهایی مبتنی بر حذف عامل مقاومت، تنها به بازتولید بحران و انفجارهای بعدی خواهد انجامید.
ایجاد هر ساختار جدید در غزه، اگر فاقد پشتوانه ملی و اراده مردم فلسطین باشد، در بهترین حالت پروژهای موقتی و ناکام خواهد بود. امنیت منطقهای نیز با وابستهسازی به اسرائیل حاصل نمیشود؛ چرا که امنیت پایدار، تنها از دل عدالت، مشارکت مردمی و پایان اشغال بیرون میآید، نه با تداوم مداخلات خارجی و رژیمی که همواره عامل اصلی بیثباتی بوده است.