نورنیوز-گروه سیاسی: در مورد ادعای رویترز درباره تمایل ایران برای دیدار با نمایندگان تروییکای اروپایی در آستانه نشست دور چهارم مذاکرات باید گفت که تهران در این زمینه بازی هوشمندانهای را آغاز کرده است. در عین حال ملاقات هیات ایرانی با طرفهای اروپایی در این شرایط نباید به عنوان مشارکت اروپا در این دوره از ساختار مذاکرات ایران و امریکا تلقی شود. دلیل این امر آن است که این ملاقاتها، در واقع، مشابه اقداماتی است که ایران هفته گذشته در ارتباط با روسیه و چین انجام داد؛ بنابراین، باید در همان سطح ارزیابی شود و نه بیشتر.
ورود اروپا به این ساختار، درحالی مطرح میشود که ایران از منظر تاریخی و ژئوپلیتیکی، اروپا را در حوزه تمدنی خود و طرفین در حوزه امنیت ملی یکدیگر تعریف میشوند. اما واقعیت این است که به دلیل اشتباهاتی که اروپا در برجام مرتکب شد، اعم از عملکرد ضعیف در اجرای تعهدات یا ترک فعل آن و ناتوانی در ایفای نقش موثر، رضایت کامل از سوی ایران نسبت به عملکرد اروپا وجود ندارد. اگر به تحلیلهای رسانهای توجه کنید، مشخص است که در میان مسوولان و تحلیلگران ایرانی تلقی چندان مثبتی نسبت به استقلال تصمیمگیری اروپا دیده نمیشد و نمیشود! بر همین اساس، این دوره از مذاکرات عملا میان ایران و ایالاتمتحده جریان دارد و گفتوگو با اروپا بیشتر جنبه اطلاعرسانی دارد.
در واقع، میتوان گفت که هدف ایران، استفاده از ظرفیت سازنده اروپا برای کاهش قدرت تخریبی آن، چه در تاثیرگذاری بر آژانس بینالمللی انرژی اتمی و چه درخصوص مکانیسم ماشه، است. تحقق این اهداف منوط به آن است که اروپا نیز خود و انتظاراتش را در همین چارچوب تنظیم کند و زیاده خواهی نکند! از این رو، به نظر من در حال حاضر موضوع اصلی آن است که اگر اروپا از زیادهخواهی دست بردارد و از ظرفیت مکانیسم ماشه برای تحمیل نظرات خود سوءاستفاده نکند، منافع ایران در این خواهد بود که اروپا را در جریان روند مذاکرات قرار دهد؛ البته نه الزاما در تعیین نتیجه آن. ایرانیها انتظار دارند که اروپا عملکرد ناقص گذشته خود در برجام را جبران کند.
میدانیم که برجام حاصل یک روند پیچیده در تفکر حقوقی و سیاسی اروپا بود که حتی برای متخصصین نیز تا حدی پیچیده به نظر میرسید. این توافق، بازتابی از فرهنگ سیاسی و بدبینی مزمن اروپاست که امروز نیز همچنان در رفتارهای آنها دیده میشود. بنابراین، اکنون که ایران و امریکا وارد این دوره از مذاکرات شدهاند امیدوارند روند سادهتری را طی کنند و از ورود به مباحث پیچیده حقوقی و سیاسی اجتناب شود. البته ما هنوز تجربهای از این روند ساده که موردنظر ترامپ است که زود به توافق برسیم، تجربه و تصور دقیقی نداریم و لذا این روند را با احتیاط باید طی کنیم! پس به نظر میرسد که هدف اصلی ایران، قرار دادن تمامی طرفهای برجام، ازجمله روسیه، چین و اکنون اروپا، در جریان فرآیند مذاکرات است و نه لزوما دخالت دادن آنها که با تعدد بازیگران باز کلاف سردرگم شود! همچنین اروپا، در شرایطی که ازسوی ایالاتمتحده وارد عرصه مذاکرات نشده، از این وضعیت استقبال کرده است.
در واقع، این ابتکار عمل ایران باید ازسوی اروپا مورد قدردانی قرار گیرد؛ بهویژه با توجه به ترک فعلی که اروپا در توافق برجام داشته و نیز تحولات شهریور ۱۴۰۱ که اروپا با اشتباه محاسباتی حتی از برقراری ملاقات با دیپلماتهای ایرانی خودداری میکرد، به گونهای که در آن مقطع، نه تنها در ایران بلکه در خاک اروپا، تماسهای دیپلماتیک با ایران عملا به حال تعلیق درآمد. در چنین شرایطی، پیشنهاد ایران برای بازگشت به گفتوگو، عمق نگاه تهران را به نمایش میگذارد؛ نگاهی که بر حلوفصل مسائل از مسیر دیپلماسی و مشارکت جمعی تاکید دارد. پس با این توضیح، به نظر میرسد اروپاییها باید قدردان چنین ابتکاری از سوی ایران باشند. نباید فراموش کرد که متاسفانه در جریان برجام نیز فرانسه و در مواردی بریتانیا، برخوردهایی دور از اخلاق دیپلماتیک داشتند.
گاه با زبان تهدید سخن میگفتند و حتی فرانسه، آخرین کشوری بود که تنها تحت فشار وزیر خارجه امریکا، به امضای برجام تن داد. در مراحل بعدی نیز، نقش تخریبی برخی بازیگران اروپایی، بهویژه بریتانیا، مشهود بود. اکنون نیز شاهد آن هستیم که در دو هفته گذشته، وزیر خارجه بریتانیا دو بار به عمان سفر کرده تا درباره موضوعات مطرحشده میان طرفین رایزنی کند و اطلاعاتی کسب نماید. اروپاییها اکنون نسبت به این روند بسیار حساس هستند و بخشی از این حساسیت، به موضوع جنگ روسیه با اوکراین بازمیگردد. آنها ایران را متهم به همکاری نظامی با روسیه میکنند. با این حال، اروپا باید بپذیرد که همکاری میان ایران و روسیه در هر زمینهای، لزوما به معنای قرار گرفتن ایران در برابر اروپا نیست. ایران، در واقع، در پی تامین منافع ملی خود است، فارغ از نقشآفرینی طرفهای ثالث. این طرف ثالث ممکن است اوکراین، اروپا، کشورهای عربی یا امریکا باشد. ایران، روسیه را به عنوان همسایه بزرگ خود با ظرفیتهای بینالمللی گسترده، ازجمله حضور در سازمان ملل، تلقی میکند و هدفش بهرهگیری از این روابط در راستای منافع خود است، نه ایستادن در برابر بازیگران ثالثی که با روسیه مشکل دارند. نکته قابل توجه و درستی که باید به آن اشاره کرد، این است که دونالد ترامپ تمایلی به حضور سایر طرفها در توافق با ایران ندارد و خواهان توافقی مستقیم و دوجانبه است.
با این حال، موضوعی که در اینجا مطرح میشود، جنبه حقوقی دارد: ترامپ از چه منظری وارد گفتوگو با ایران شده است؟ آیا این مذاکرات مبتنی بر دستورالعملی از نهادهای بینالمللی مانند سازمان ملل متحد یا شورای امنیت است؟ یا اینکه رییسجمهور امریکا صرفا از جایگاه قدرت سیاسی و حقوقی خود بهره میگیرد و از این مسیر وارد مذاکره شده است؟ اینها پرسشهایی حقوقیاند که باید مورد بررسی و پاسخ قرار گیرند. واقعیت امر آن است که در حال حاضر، مذاکرات بهطور عمده میان ایران و ایالاتمتحده در جریان است و اینکه امریکا و شخص ترامپ تا چه اندازه علاقهمند به مشارکت اروپا در این روند هستند، موضوعی جدی و قابل تأمل است که باید تحلیل شود ولی تلقی من این است که خیلی راضی نیست. همانگونه که پیشتر نیز اشاره کردم، ملاقات ایران با طرفهای اروپایی بههیچوجه به معنای تغییر ساختار این دور از مذاکرات نیست.
اروپا دغدغههایی دارد اما نباید انتظار ورود مستقیم به مذاکرات را داشته باشد؛ همانطور که ایران با روسیه و چین نیز مذاکراتی داشت که در همان سطح ارزیابی میشود، نه فراتر از آن. به نظر من، تنها نهادی که دارای جایگاه بینالمللی واقعی در این زمینه است و طبیعتا باید نظارت بر آینده برنامه هستهای ایران را برای راستیآزمایی برعهده داشته باشد، آژانس بینالمللی انرژی اتمی است. ممکن است در مراحل خاصی، نیاز به حضور این نهاد وجود داشته باشد. با این حال، بعید میدانم که سایر بازیگران، به ویژه در شرایط فعلی، ظرفیتی برای تغییر ساختار مذاکرات وجود داشته باشد. اروپا در حال حاضر صرفا در جریان روند مذاکرات قرار میگیرد و نه وارد چارچوب اصلی آن. درخصوص مکانیسم ماشه نیز باید گفت حقیقت، این مکانیسم در برجام، در برابر حقی که به ایران با عنوان اسنپ بک داده شده بود، به اروپا نیز حقی اعطا کرد.
مطابق برجام، ایران حق دارد در صورتی که امریکا و سایر اعضای توافق به تعهدات خود در قبال ایران عمل نکنند، تعهدات خود را کاهش دهد. ایران نیز در مراحل مختلف از این حق استفاده کرده و رسیدن به سطح غنیسازی ۶۰درصدی، حاصل بهرهگیری از همین مکانیسم اسنپبک بوده است. در این شرایط، مکانیسم ماشه حقی است که اروپا در چارچوب برجام داراست؛ به این معنا که در صورت عدم پایبندی ایران به تعهدات خود، اروپا میتواند با فعالسازی این مکانیسم، تحریمهای اولیه یا اشاعهای را که پیشتر ازسوی شورای امنیت سازمان ملل لغو شده بودند، مجددا اعمال کند. در این زمینه، چند نکته حائز اهمیت است: نخست آنکه به عقیده من، این روند باید از مسیر مذاکره پیگیری شود نه از طریق تهدید یا سوءاستفاده از مکانیسم ماشه به عنوان ابزاری برای تحمیل دیدگاههای سیاسی به ایران. دوم اینکه، نباید رویکردی اتخاذ کنیم که این موضوع به پاشنهآشیل سیاست خارجی ما بدل شود. به بیان دیگر، با وجود احتمال فعال شدن مکانیسم ماشه توسط اروپا -بهویژه در صورتی که مذاکرات ایران و امریکا به نتیجه نرسد- باید با واقعبینی به موضوع نگریست. در حال حاضر، ایران تحت تحریمهای ثانویه ایالاتمتحده قرار دارد؛ تحریمهایی که به شکلی هوشمند اعمال شدهاند و نه تنها شدت آنها کمتر از تحریمهای اولیه شورای امنیت نیست، بلکه در مواردی تاثیرگذاری مخربتری نیز داشتهاند.
بنابراین، حتی اگر تحریمهای اولیه بازگردند، گرچه تبعات منفی برای اقتصاد ایران خواهند داشت، اما نباید موجب برخوردی انفعالی یا از دست دادن ابتکار عمل از سوی ایران شود. ایران نیز، در مقابل، ابزارهایی برای اقدامات متقابل دراختیار دارد؛ همانگونه که گاه مطرح شده یا در دستور کار قرار گرفته که اگر اروپا بخواهد مکانیسم ماشه را فعال کند، تهران نیز گامهای متقابلی بردارد. به همین جهت به عقیده من باید تلاش کرد تا با اروپا وارد مذاکره شد،پیش از رسیدن به موعد مقرر، یعنی اکتبر ۲۰۲۵ که دو ماه نیز برای طی مراحل سازوکار نیاز دارد. اقدام ایران در پیشنهاد مذاکره با اروپا، حتی با وجودی که اروپا در ساختار مذاکرات حضور ندارد، در همین چارچوب قابل تحلیل است: تمایل ایران به در جریان قرار دادن اروپا، به منظور جلوگیری از فعالسازی مکانیسم ماشه. در مجموع، باید تلاش کرد مساله از طریق گفتوگو حل شود، اما در عین حال نباید تصور شود که بازگشت تحریمهای اولیه، بحرانی بسیار فراتر از وضعیت فعلی خواهد بود، زیرا اکنون نیز ایران تحت شدیدترین تحریمهای ثانویه امریکا قرار دارد که چهبسا اثرگذاری بیشتری نیز داشتهاند. درنهایت، باید توجه داشت که ایالاتمتحده نیز مخالفتی با استفاده اروپا از مکانیسم ماشه ندارد؛ چه مذاکرات به نتیجه برسد و چه نرسد، امریکا از تحت فشار بودن ایران برای کسب امتیاز بیشتر استقبال میکند. در این زمینه، اختلافی جدی میان واشنگتن و اروپا وجود ندارد.
اجازه بدهید یک جمعبندی داشته باشیم: ایران چون نسبت به مسیری که امریکا دارد دنبال میکند مطمئن نیست لذا تلاش میکند ارباب برجام را نیز در جریان روند مذاکرات قرار دهد. این روش و استراتژی هوشمندانهای است ضمن آنکه مکانیسم تضمینی نیز از دل همین مشارکت دادن قدرتهای جهانی بیرون میآید. لذا توجه به نکات زیر مفید است: ۱- ظرفیت و بازیهای اروپاییها بر ما معلوم است! اما اروپا از منظر تمدنی و حوزه امنیت ملی طرفینی و مسائل مشترک قرابت بیشتری به ما نسبت به امریکا دارد و حفظ آنها در کنار خود مفید است. ۲- اینکه برجام حاصل فرهنگ و دغدغه اروپایی بود و پیچیدگی آنهم حاصل این دو، شکی نیست و ممکن است هر نوع موافقتنامهای با امریکا متفاوتتر باشد، اما ما هنوز تجربهای در این زمینه نداریم و لذا نباید در کنار گذاشتن اروپا و روش اروپایی عجله کنیم. ۳- در دوره برجام ما از همکاری با اروپا ضرر نکردیم! شاید آنها تمام ظرفیت با ما کار نکردند که بخشی هم به سیستمهای داخلی ما مربوط بود اما همین که پشت سر ترامپ نرفتند، منفعت ما بود. ۴- اروپا در معادله ایران و امریکا اگر قدرت سازندگیاش به نفع ما کم باشد اما قدرت تخریبیاش زیاد است! ۵- ناراحتی اروپا از ایران برآیند دو مولفه همکاری ایران با روسیه و کنار گذاشتن از مذاکرات توسط امریکا است! تلخی کام اروپا و موضعگیریهای علنی آنها در رسانهها هست! هم باید صبور بود و هم دایم باید با آنها گفتوگو داشت. ۶- اگرچه نزدیک شدن ایران به روسیه سبب تخریب رابطه ایران و اروپا شد اما: ۱- این در ضمن نشاندهنده قدرت تخریبی ایران و بههم زدن توازن در اروپا هم هست و ۲- ماجرای شهریور ۱۴۰۱ سبب اشتباه محاسبه اروپا نسبت به ایران شد و اروپا باید مابه ازا بدهد. پس هر دو عامل تخریب این دوره رابطه ایران و اروپا متوجه اروپا است و امتیازاتی به نفع سیاست خارجی ایران در مذاکره آینده ایران و اروپا به سبد ایران میریزد! و این باید مبنای استراتژی و اهتمام ایران باشد. ۷- به نظر میرسد استفاده از کارت اروپا در مقابل امریکا و وضعیت نامعلوم پیش رو که جنبهای از آن در دور سوم هم رخ نشان داده شاید بد نباشد. مهم آن است که ما تحلیل درست از تصویر کنونی مذاکرات و کارتهای قدرت همه اطراف داشته باشیم و با یک استراتژی و برنامه مشخص وارد مذاکره با اروپا شویم نه آنکه مذاکره با اروپا را در این قالب ببینیم که فقط جنسمان جور شود! انشاءالله!