نورنیوز – گروه بین الملل: تحریم ها و « فشار حداکثری » هرگز [نظام] روحانیون را وادار به دست کشیدن از برنامههای هسته ای خود نکرده است . در سراسر طیف سیاسی تهران - از سپاه پاسداران گرفته تا دیپلماتها و تکنوکراتهای میانهروتر [نظام] - دور اول مذاکرات هستهای در عمان بین ایالات متحده و جمهوری اسلامی با کمی خوشبینی مورد استقبال قرار گرفته است . [آقای] عباس عراقچی، وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران ، از روند مذاکرات ابراز رضایت کرد . رهبر انقلاب ، [حضرت آیت الله] علی خامنهای ، با دومین دیدار نماینده ایران با استیو ویتکاف ، فرستاده دونالد ترامپ ، رئیسجمهور آمریکا موافقت کرد.
برای مدت طولانی ، مقامات آمریکایی خود را در مورد ظرفیت و قابلیت بازدارندگی هسته ای تحریم های اقتصادی فریب داده اند . اکنون که دولت ترامپ تصمیم به انجام مذاکرات گرفته است ، مهم است که آنها دشمن خود را بهتر درک کنند ، به ویژه محدودیت های تحریم ها برای تأثیرگذاری بر رفتار ایران .
مطمئناً تحریم ها (همراه با سوء مدیریت مزمن و فساد سیستمی) خزانه داری ایران را تحلیل برده و تورم و بیکاری را تحریک کرده است . [نظام] به سختی می تواند برق را تامین کند تا چراغ منازل و بخش صنایع را روشن نگه دارد و مجبور است به منظور صرفه جویی در مصرف انرژی ، به طور دوره ای ادارات و مدارس دولتی را تعطیل کند . اما برای رهبران [نظام] ، این مشکلات اقتصادی بهای ناچیزی برای مسلمان شدن واقعی ایرانیان است . تحریم ها ممکن است باعث درد و رنج چنین مؤمنانی شود . آنها را از منابع محروم می کنند . اما ذره ای آنها را ملزم به ترک ایمان و رسالت خود نکرده اند .
در نتیجه ، تحریم ها هرگز [نظام] روحانیون را وادار به دست کشیدن از جاه طلبی های هسته ای خود نکرده است . در دوره اول ریاست جمهوری ترامپ ، کمپین تحریمی «فشار حداکثری» او به اقتصاد ایران آسیب واقعی وارد کرد . اما ایران دارایی های اتمی خود را واگذار نکرد . تا آنجا که ما می توانیم بگوییم ، حتی صحبتی در مورد انجام این کار در میان مقامات ارشد و عالی رتبه وجود نداشته است .
همچنین توافق هستهای باراک اوباما در سال 2015 ، برنامه جامع اقدام مشترک ، محصول انباشته شدن تحریمها یا دستکم صرفاً محصول تحریمها نبود . مذاکرات هسته ای که منجر به توافق شد ، در واقع با اقدامات و ضرب الاجل اروپایی ها در سال 2003 در دوره جرج دبلیو بوش آغاز شد و جنگ پیش روی عراق که تهران (و اروپایی ها) را به وحشت انداخت . روابط دوستانهتر اوباما تنها پس از آن پیشرفت کرد که واشنگتن امتیازی کلیدی را ارائه کرد - «حق» ایران برای غنیسازی اورانیوم . آمریکاییها امتیاز کلیدی دوم را نیز دادند: به ایران اجازه دادند زیرساخت هستهای قابل توجهی را حفظ کند ، که میتواند در هر زمانی افزایش یابد . علیاکبر صالحی ، مهندس هستهای تحصیلکرده در MIT که احتمالا مغز متفکر پشت شبکه واردات دوگانه ایران بود ، عاشق توافق اوباما بود ، زیرا این توافقنامه یک برنامه هستهای پیشرفتهتر و با بودجه بهتر برای جمهوری اسلامی را تضمین میکرد که بتواند در فضای باز رشد کند . این شرایط سهلآمیز اوباما بسیار بیشتر از کمکهای مالی وعده داده شده بود که حکومت دینی را وادار به امضای توافقنامه 2015 کرد .
از زمان جنگ ایران و عراق در دهه 1980 تاکنون ، جمهوری اسلامی بسیار مصمم تر و مقاومتر از آنچه منتقدانش انتظار داشتند ثابت کرده است ، که تا حد زیادی الگوی استفاده از عقبنشینیهای کوتاهمدت برای تعقیب و پیگیری اهداف بلندمدت و ثابت را حفظ کرده است . جمهوری اسلامی در مواقع لزوم امتیاز میدهد ، اما همیشه برای پس گرفتن امتیازاتش به عقب برمیگردد. زمانی که ایالات متحده به افغانستان و عراق حمله کرد، تهران عقب نشست، موقتاً خوب بازی کرد و سپس تاکتیک هایی برای کشتن و عذاب آمریکایی ها ابداع کرد. توافق هستهای اوباما با این الگو مطابقت دارد: امتیازات جزئی بدهید و در عین حال ابزارهایی برای بازگشت قویتر ایجاد کنید.
همه اینها به این معنا است که جمهوری اسلامی نه به دلیل فشارهای خارجی، بلکه برای حفظ ویژگی های اساسی زیرساخت های هسته ای در حال گسترش خود وارد مذاکره با دولت ترامپ شده است _ و آنها احساس می کنند در صورت ادامه مذاکرات می توانند به این مهم دست یابند. در طول این مدت، جمهوری اسلامی ایران ممکن است موافقت کند که ذخایر اورانیوم 60 درصد غنی شده خود را رقیق کند _ذخایر اورانیومی که درجه غنای آن نزدیک به درجه تسلیحاتی است _ و یا اینکه غنی سازی را در سطوح پایین تری نسبت به قبل انجام دهد. این یک امتیاز پر زرق و برق خواهد بود که اساساً بر چهره یا مسیر برنامه هسته ای تهران تأثیر نخواهد گذاشت. آنها می دانند که مهم ترین چیز محافظت از نسل جدید سانتریفیوژها است. با بهبود کارایی و سرعت بسیار بیشتر، این سانتریفیوژها میتوانند اورانیوم را تا حد تسلیحاتی غنیسازی کنند و میتوانند در تأسیسات کوچکی که تشخیص آنها سختتر است، قرار گیرند. به گفته موسسه علوم و امنیت بین المللی، این سانتریفیوژهای پیشرفته در حال حاضر راه اندازی شده اند.
حتی در یک نظام بازرسی سختگیرانه نیز _ مگر اینکه توسط یک شبکه اطلاعاتی انسانی مناسب پشتیبانی شود _ مکان یابی این سانتریفیوژها کاری بسیار دشوار خواهد بود. و پایه گذاری دیپلماسی و امنیت آینده یک کشور بر توسعه و حفظ یک شبکه اطلاعاتی انسانی در یک کشور متخاصم ، یک کار احمقانه است. حتی اسرائیلیها [صهیونیست ها] که بدون شک شبکه اطلاعاتی خوبی را در داخل ایران توسعه دادهاند _ بسیار بهتر از شبکه های اطلاعاتی که آمریکا احتمالاً در ایران توسعه داده است _ نیز هرگز اینقدر جسور نبوده اند.
کنترل تسلیحات یک فرآیند طولانی است زیرا جزئیات فنی نیازمند مذاکرات بی پایان میان فیزیکدانان و سیاستمداران است. مهلت ها همیشه از بین می روند و خطوط قرمز راهی برای محو شدن پیدا می کنند. تمام این مسائل به خوبی در خدمت جمهوری اسلامی ایران خواهد بود. چنین مذاکرات و گفتگوهایی ، جسورانه به عنوان سپری برای ادامه فعایت برنامه هستهای آن ها در برابر اسرائیلیهای عمل میکند. اسرائیل [رژیم صهیونیستی] ممکن است در نهایت اجماع سیاسی برای حمله به سایتهای هستهای ایران داشته باشند، حتی اگر مطمئن نباشند که میتوانند نیروگاههای غنیسازی زیرزمینی را نابود کنند. جمهوری اسلامی ایران زمانی نگران بود که ترامپ ممکن است از رویاهای اسرائیل [رژیم صهیونیستی] در مورد حمله هوایی ترکیبی اسرائیل [رژیم صهیونیستی] و آمریکا علیه جمهوری اسلامی حمایت کند. با مذاکرات در حال انجام، به نظر می رسد که این ترس قطعا در حال کاهش است.
امروزه به نظر می رسد مقامات ایران بر این باورند که به خوبی از تاکتیک ها و نقشه بازی آمریکا آگاهی دارند. پرسش این است که آیا ما نیز از تاکتیک های آن ها به خوبی آگاهی داریم یا نه؟