نورنیوز-گروه فرهنگ: فصل هفتم سریال محبوب «پایتخت» در حالی به ایستگاه پایانی رسید که تنها سایهای از انتظارات را برآورده کرد. مخاطبان، دلخوش به سفری تازه با خانواده معمولیها بودند، سفری که قرار بود تا تاجیکستان برود و در آن، بازیگران جدید، فرهنگ تازه و ماجراهای غیرمنتظره خلق شود. اما جز چند سکانس محدود با بازیگران تاجیکی، همهچیز در سطح باقی ماند. ماجرای داس و چکش، کمونیستبودن خانواده داماد نیکا، و حتی خود عقد نیکا، بیهیچ نتیجه و پرداختی رها شد.
حمله خرس و بازگشت به نوستالژی
تنها جایی که سریال به حال و هوای فصول ابتداییاش نزدیک شد، توقف در مشهد پس از حمله خرس و دیدار مجدد با اوس موسی بود. اما همین خط جذاب نیز به سرعت رها شد و ماجرای شهابسنگ، با روایتی عجولانه، پایانی بر داستانی گذاشت که میتوانست عمیقتر باشد. بهجای سفر به تاجیکستان، همه چیز در حاشیه یک عروسی خانوادگی خلاصه شد؛ گرههای داستانی بهتاش، زندگی ارسطو و شخصیتهای جدید هیچگاه روشن نشد.
پایانی پرزرقوبرق، اما بیمحتوا
اکران عمومی در برج میلاد، آوردن کمپر ارسطو، موسیقی زنده و حضور بازیگران، نمایشی مجلل بود که انتظار یک پایان خاص را افزایش داد. اما مخاطب وفادار چیزی جز چند لبخند و حسرت نگرفت. نه فقط یک داستان، بلکه اعتمادی تلویزیونی زیر سؤال رفت. در حالیکه صحبتهایی از فصل هشتم مطرح شده، هنوز گرههای فصول ششم و هفتم باز نشدهاند. آیا «پایتخت» به مسیری برگشتناپذیر رسیده یا هنوز امیدی هست؟