نورنیوز- گروه فرهنگی: میراث ادبی، عرفانی و فرهنگی عطار نیشابوری چنان غنی و پرمایه است که اختصاص یک روز در تقویم ملّی برای بزرگداشت او را کاملا موجّه و معقول میسازد. درست است که مربع مشاهیر بلامنازع ادبیات فارسی، شامل فردوسی، سعدی، مولوی و حافظ است اما اگر قرار باشد ستارگان هفتگانه آسمان ادب فارسی را رصد کنیم در کنار آن خوشه چهارتایی، یک خوشه سه تایی نیز باید گنجاند که عبارتند از خیام، نظامی، و عطار. به این ترتیب، هرچند فرهنگ و ادبیات ایران، کهکشانی از ستارههای پرنور است اما صورت فلکی درخشانی دارد که عطار نیشابوری یکی از ستارههای قطبی راهنما در آن است. به این اعتبار، اختصاص روز 25 فروردین به عنوان روز ملی بزرگداشت عطار نیشابوری، اقدامی موجه، بجا و پسندیده است.
عطار؛ خالق استعارههای جاودانه
در باب وجوه شعری یا عرفانی یا ادبی عطار نیشابوری، نکات فراوانی میتوان گفت و هریک از این حوزهها نشانههای آشکاری از نبوغ و نوآوری این چهره ممتاز فرهنگی ایران دارند؛ اما در کنار تمام این مشخصات، آنچه مایه ماندگاری عطار بوده خلق استعارههایی بوده که به صورت گسترده مورد پسند مردم قرار گرفته است. شخصیتپردازی او از شیخ صنعان، به عنوان نماد دلدادگی اهل معنا به زیباییهای زمینی و وداع با نام و اعتبار عاریتی یکی از این استعارههای جاودان است. اکنون تقریبا کسی را نمی توان یافت که از داستان چندلایه عشق پیر صنعان به دختر ترسا چیزی نشنیده باشد. عطار با خلق این داستان نمادین و طراحی و شخصیتپردازی هوشمندانه از یک زاهد سالخورده و دخترکی نورس، یک استعاره جاودانه برای ذهن جمعی ایرانیان خلق کرده است. عطار با این ابتکار حکیمانه و هوشمندانه، جایگاهی رفیع در حافظه جمعی ایرانیان پیدا کرد.
سیمرغ؛ نماد آرمان ایرانی
صورتبندی یک موجود نمادین با عنوان «سیمرغ» در اثر جاودانه منطق الطیر، نمونه ای دیگر برای نبوغ بیرقیب عطار در معناسازیهای ماندگار است. ذهن ایرانی، پیش از عطار نیز با سیمرغ آشنایی داشت. حکیم ابوالقاسم فردوسی در شاهنامه، بارها از پرنده اسطورهای سیمرغ سخن گفته بود اما عطار با بازآفرینی عرفانی سیمرغ، تصویرسازی ابداعی خود از این پرنده را جایگزین روایت فردوسی کرد. در توانایی خیرهکننده عطار همین بس که توانسته است در این عرصه، میدان را از داستانپرداز حکیم و نابغهای همچون فردوسی بازپس گیرد تاجایی که ذهن جمعی ایرانیان، اکنون با شنیدن استعاره «سیمرغ»، بیش از آنکه نام فردوسی به ذهنش متبادر شود نام عطار در خاطرش زنده میشود.
عطار را به اعتبار خلق شخصیت سیمرغ می توان راوی و سخنگوی صادق «رؤیای ایرانی» یا «آرمان ایرانی» دانست. سیمرغ در روایت عطار، موجودی کمالیافته است که با عبور از تفرّد و تفرّق، و در یک همافزایی فداکارانه با خودهای دیگر، به وضعیتی آرمانی و رؤیایی واصل میشود. عارف نامدار در روایت خود، هویتهای فردی را نفی نمیکند بلکه درست برخلاف این، به مخاطب ایرانی میآموزاند که آن موجود رؤیایی و آرمانی، در میان خود ماست، و خودهای پراکنده و پرشمار وقتی به هم برآمیزند آن رؤیای به ظاهر دوردست را تمثّل و تعیّن میبخشند. اینگونه است که عطار، میتواند آموزگار رؤیاهای ازلی و محبوب ما ایرانیان باشد و با الهام از تخیل سرشار و پویای او، طراحی و دستیابی به «آرمان ایرانی» را عملیاتی کنیم.

تأثیر عطار در دوران خود و امروز
بدون اینکه لازم باشد به شبیهسازیهای زمانپریشانه دچار شویم باید این واقعیت آشکار را مورد توجه قرار داد که عصر عطار، از جهات فراوانی با عصر امروز مشابهت دارد. او در دورانی می زیست که در بازهای حدودا 70 ساله، دو هجوم فراگیر خارجی به ایران رقم خورد: حمله غزها و هجوم مغولان. عطار این هردو هجوم را به همراه آشوب و اضطراب عمومی ناشی از آنها مستقیما تجربه کرده است. او در واکنش به چنین روزگار دشواری، با خلق استعارههای راهگشا و رهایی بخش، یک «ایران دوم» ساخت و در سایه آن، مخاطرات و مصائب زندگی آشوبناک را بر مردم آسان کرد. در زمانهای که شدّت آلام و آشوبها، ناامیدی را بر ذهن جمعی ایرانیان حاکم کرده بود او با خلق استعاره سیمرغ، رهایی کمالجویانه را به انسان این سرزمین یاد داد.
امروز هم ایران میتواند با الهام از تخیل پویای عطاری، به جنگ ناامیدی برود و «رؤیای ایران و انسان آرمانی» را بازسازی و نوسازی کند. میراث او از سویی میتواند نیاز شعری و عطش عرفانی آدمیان را برآورده کند اما از سوی دیگر قادر است با عنصر خیال، به احیای امید ملی مدد برساند.
نورنیوز