نورنیوز-گروه بین الملل: تصمیم دونالد ترامپ برای تعلیق ۹۰ روزه اعمال تعرفههای جدید، یک چرخش غیرمنتظره در سیاست اقتصادی کاخ سفید بود که کمتر از ۴۸ ساعت پس از واکنش سختگیرانه چین رخ داد. پکن که پیشتر تنها با لفاظی به تهدیدات تعرفهای آمریکا پاسخ میداد، اینبار در یک اقدام صریح، تعرفههای واردات از آمریکا را از ۳۴ به ۸۴ درصد افزایش داد. این تصمیم، نه فقط در سطح اقتصادی، بلکه در سطح راهبردی، پیام روشنی به کاخ سفید ارسال کرد: پکن از ظرفیتهای اقتصادی خود بهعنوان ابزار مقابله استفاده خواهد کرد، حتی اگر هزینهبر باشد.
علل عقبنشینی ترامپ چه بود؟
ترامپ اگرچه تلاش کرد در سخنان خود این عقبنشینی را به «نگرانی بیش از حد دیگران» نسبت دهد، اما شواهد حاکی از آن است که فشارهای چندجانبه، بهویژه از سوی چین، بازارهای مالی، و حلقه داخلی مشاوران اقتصادیاش، نقش اساسی در عقبنشینی وی ایفا کردهاند. از منظر توازن قوا، چین امروز دیگر آن بازیگر منفعل دهه ۹۰ میلادی نیست؛ این کشور با جایگاه دومین اقتصاد بزرگ جهان، قدرت مداخله مستقیم در بازارهای جهانی، زنجیره تأمین کالاها و حتی مناسبات ارزی دارد. بدین ترتیب، تهدید ترامپ برای افزایش تعرفهها بر کالاهای چینی تا سقف ۱۲۵ درصد نیز بیش از آنکه نمایش قدرت باشد، نشانهای از سردرگمی و بیبرنامگی در راهبرد اقتصادی واشنگتن است.
چرا ترامپ اینگونه عمل میکند؟
این نخستینبار نیست که ترامپ در مواجهه با فشارهای خارجی یا پیامدهای داخلی تصمیماتش، عقبنشینی میکند. در جنگ غزه، دولت ترامپ با وجود حمایتهای بیقید از تلآویو، پس از تشدید بحران انسانی و انتقاد افکار عمومی جهانی، سیاست رسانهایاش را تعدیل کرد. در پرونده اوکراین، از تهدیدهای صریح علیه روسیه تا تلاش برای مذاکره مستقیم با مسکو، رفتوبرگشتهای متناقضی مشاهده شد. در موضوع ایران، از «فشار حداکثری» تا پیشنهاد دیدار بدون پیششرط، رفتارهای ترامپ نشانی از راهبرد منسجم ارائه نمیداد. حتی در پروندههایی به ظاهر حاشیهای همچون خرید جزیره گرینلند یا بحران پاناما، کاخ سفید تحت رهبری ترامپ الگویی از تصمیمگیری خلقالساعه، بدون محاسبات دقیق هزینه-فایده نشان داده است.
تأثیرات رفتارهای ترامپ بر جایگاه آمریکا
این الگو از سیاستورزی، هرچند ممکن است در کوتاهمدت به عنوان «غیرقابل پیشبینی بودن» رئیسجمهور تعبیر شود، در بلندمدت جایگاه رهبری آمریکا در جهان را با تهدید روبرو میسازد. متحدان قدیمی آمریکا اکنون دیگر از واشنگتن بهعنوان شریک راهبردی یاد نمیکنند، بلکه آن را بازیگری با سیاستهای ناپایدار، شخصمحور و فاقد چارچوب تلقی میکنند. حتی در میان شرکای اقتصادی نیز، تمایل به انعقاد توافقهای دوجانبه با کشورهایی مانند آلمان، چین یا هند افزایش یافته تا وابستگی به بازار و تصمیمات واشنگتن کاهش یابد.
نظریه بازیها و عقبنشینی ترامپ
در چارچوب نظریه بازیها، میتوان گفت که ترامپ در تلاش بود با اعمال تعرفههای سنگین، یک «بازی ترس» ایجاد کند؛ به این معنا که طرف مقابل را از عواقب تصمیماتش بترساند تا در میز مذاکره امتیاز بدهد. اما با اقدام چین، معادله بههم خورد. پکن نشان داد که آمادگی دارد هزینه بدهد و در بازی وارد شود. در چنین شرایطی، اگر بازیگر تهدیدکننده (در اینجا آمریکا) به تهدیدش عمل نکند، اعتبار راهبردی خود را از دست میدهد. این دقیقاً همان نقطهای است که امروز ترامپ در آن ایستاده: رئیسجمهوری که زیاد تهدید میکند، ولی کمتر عمل میکند.
بحران هژمونی آمریکا
تعلیق ۹۰ روزه تعرفهها هرچند ممکن است در ظاهر فرصتی برای مذاکره تلقی شود، اما در واقع نشانهای از ضعف استراتژیک ایالات متحده در مواجهه با یک بحران چندوجهی اقتصادی و دیپلماتیک است. چین با هوشمندی، بجای ورود به جدال کلامی، از ابزارهای عینی استفاده کرده و با افزایش تعرفهها، سیگنال قدرت و ایستادگی ارسال کرده است.
در نهایت، اگر روند تصمیمگیریهای خلقالساعه ترامپ ادامه یابد، نه تنها مواضع اقتصادی آمریکا تضعیف خواهد شد، بلکه سرمایه اعتماد جهانی به رهبری آمریکا، که ستون اصلی نظم بینالمللی پس از جنگ جهانی دوم بوده، در معرض فروپاشی قرار میگیرد. این روند ممکن است آرام باشد، اما اگر متوقف نشود، بیتردید بازگشتناپذیر خواهد
نورنیوز