نورنیوز-گروه بین الملل: فارن پالسی نوشت: دونالد ترامپ رئیس جمهوری آمریکا با انتصاب تعداد زیادی از مقامهای وفادار به خود، رویکرد جنگطلبانه با بسیاری از کشورها، نادیده گرفتن احساسات ناسیونالیستی سایر کشورها، هنجارشکنی، نقض توافقات و تضعیف پیشرفتهای علمی و نوآوری، سیاست خارجی آمریکا را نابود میکند.
تارنمای فارن پالسی در گزارشی به قلم «استفان ام والت» از منتقدان سیاست آمریکا در عرصه بین المللی نوشت: حتی اگر «سینگنال گیت» (رسوایی لو رفتن چت گروهی مقامات امنیتی کاخ سفید درباره حمله به یمن) رخ نداده بود، تنها کمتر از سه ماه طول کشید تا ترامپ و منصوبانش در فضاحت سیاست خارجی آمریکا از همه رئیس جمهوری های سلف خود پیشی بگیرد.
ترامپ در تخریب سیاست خارجی آمریکا راهنمای پنج مرحله ای را در پیش گرفته است.
گام اول: انتصاب افراد وفادار و چاپلوس
اگر می خواهید کشور را ویران کنید، گام اول اطمینان از این است که کسی نمی تواند جلوی شما را بگیرد و همه چیز را خراب کند. بنابراین باید افرادی را منصوب کنید که نالایق، وفادار کور، کاملا وابسته به حمایت شما، فاقد اصول باشند و خود را از هر کسی که ممکن است پایبند به اصول و مستقل باشد و صلاحیت یک حرفه را داشته باشد، خلاص کنید.
همان طوری که والتر لیپمن روزنامه نگار آمریکایی گفت: «در فضایی که همه مثل هم فکر می کنند، کسی زیاد فکر نمی کند» و این، کار را برای رهبری که می خواهد کشور را به چاه بیندازد، آسان تر می کند.
گام دوم: دشمن تراشی با کشورها
سیاستگزاری بین المللی ذاتا امری رقابتی است و به همین دلیل است که کشورهایی با شرکای تجاری بیشتر و دشمنان کمتر در وضعیت بهتری قرار دارند. سیاست خارجی موفقیت آمیز، سیاستی است که حمایت از دیگران را به حداکثر و مخالفت ها را به حداقل می رساند.
دولت ترامپ بارها متحدان اروپایی خود را تهدید کرده است. وی تهدید کرده قلمرو متعلق به دانمارک را تصرف می کند و درگیری های بی موردی را با کلمبیا، مکزیک، کانادا و چندین کشور دیگر به راه انداخته است.
جی دی ونس معاون او، علنا به ولودیمیر زلنسکی رئیس جمهوری اوکراین توهین کرد و مانند روسای مافیا اوکراین را تحت فشار قرار داد تا به ازای کمک آمریکا توافق معدن امضا کند.
دولت آمریکا همچنین سازمان توسعه بین المللی را تعطیل و این کشور را از سازمان جهانی بهداشت خارج کرد. وی گفت علاقه ای به کمک به جوامع دیگر ندارد.
همچنین دولت ترامپ هفته گذشته به هشدارهای اقتصاددانان از همه طیف های سیاسی، بی توجهی نشان داد و تعرفه هایی را علیه فهرستی از کشورهای دوست و دشمن آمریکا وضع کرد.
نویسنده با اشاره به تاثیر تعرفه های ترامپ در افت بازارها و تشدید پیش بینی های رکود اقتصادی آمریکا نوشت: این زخمی است که آمریکا به خود وارد کرده است و میلیون ها آمریکایی را حتی اگر سهمی در بازار سهام نداشته باشند، فقیرتر می کند.
گام سوم: بی توجهی به قدرت ناسیونالیسم
ترامپ تلاش کرده خود را به عنوان یک ناسیونالیست قوی نشان دهد هر چند که به نظر می رسد بیشتر از کشور، به دنبال منافع خود است. اما او این موضوع را درک نمی کند که کشورها نیز به میزان برابری دارای احساسات ناسیونالیستی هستند. هنگامی که ترامپ مدام رهبران کشورهای دیگر را بیاعتبار میکند، تهدید به تصرف قلمرو آنها میکند، یا حتی درباره ادغام آنها صحبت میکند، خشم ملیگرایانه زیادی را تحریک می کند و سیاستمداران در این کشورها به سرعت متوجه میشوند که ایستادگی در برابر او باعث محبوبیت بیشتر آنها در داخل میشود.
گام چهارم: هنجارشکنی، خروج از توافقات و غیرقابل پیش بینی بودن
رهبران عاقل کشورهای قدرتمند می دانند که هنجارها، قوانین و نهادها می توانند ابزار مفیدی برای مدیریت روابط با یکدیگر و کنترل دولت های ضعیف تر باشند. قدرتهای بزرگ در صورت لزوم، قوانین را بازنویسی میکنند یا از آنها سرپیچی میکنند، اما تکرار این کار و یا انجام آن از روی هوس، دیگران را مجبور میکند به دنبال شرکای قابل اعتمادتری باشند.
ترامپ و یارانش فکر می کنند که نهادها و هنجارهای بینالمللی فقط محدودیتهای آزاردهندهای برای قدرت آمریکا هستند و معتقدند غیرقابل پیشبینی بودن باعث میشود دیگر دولتها تعادل نداشته باشند و اهرم آمریکا را به حداکثر میرسانند. آنها متوجه نیستند که نهادهایی که روابط بین دولت ها را شکل می دهند عمدتاً با در نظر گرفتن منافع آمریکا طراحی شده اند و این ترتیبات معمولاً توانایی واشنگتن را برای مدیریت دیگران افزایش می دهد. نقض قوانین یا خروج از سازمانهای بینالمللی کلیدی، بازنویسی قوانین را برای سایر کشورها آسانتر میکند.
غیرقابل پیشبینی بودن همچنین به ضرر کسبوکارها است. اگر سیاست ایالات متحده یک شبه تغییر کند، شرکتها نمیتوانند تصمیمات هوشمندانهای برای سرمایهگذاری بگیرند. بدنامی به دلیل غیرقابل اعتماد بودن، دیگران را از همکاری با آمریکا در آینده منصرف میکند.
گام پنجم: نادیده گرفتن شالوده های قدرت آمریکا
در دنیای مدرن، قدرت اقتصادی، توانایی نظامی، و رفاه مردم قبل از هر « دانش» بستگی دارد. برتری علمی و فناوری آمریکا، دلیل اصلی قدرت اقتصادی و نظامی آن در چندین دهه بوده است. به همین دلیل است که چین تریلیون ها دلار را به بخش های تحقیقات علمی سرازیر می کند و تعداد فزاینده ای از دانشگاه ها و سازمان های تحقیقاتی در سطح جهانی ایجاد کرده است. بنابراین، رئیسجمهوری که به دنبال حفظ قدرت آمریکا است باید قبل از هر کاری کشور را در خط مقدم علم و فناوری نگه دارد.
نویسنده به انتصاب افرادی غیرحرفه ای و بی سواد در پست های کلیدی دولت از جمله رابرت اف کندی جونیور و مقابله با نهادهای علمی در دولت ترامپ اشاره کرد وافزود: وی همچنین اقداماتی را همچون تعطیلی موسسه صلح آمریکا، برچیدن مرکز بین المللی دانشوران ویلسون، پاکسازی وزارت بهداشت و خدمات نیروی انسانی، بنیاد ملی علمی انجام داد و تهدید کرده که میلیاردها دلار از بودجه صندوق های تحقیقاتی پزشکی را لغو می کند.
در نتیجه این اقدامات ترامپ، دانشمندان خارجی به دنبال همکاران دیگری خواهند بود و این امر قدرت واشنگتن را در برای جذب نخبگان برای تحصیل و کار در کشور به خطر خواهد می اندازد. در واقع، برخی از دانشمندان مستقر در ایالات متحده به احتمال زیاد به کشورهایی مهاجرت می کنند که کار آنها هنوز به اندازه کافی مورد حمایت و احترام قرار می گیرد. ترامپ یک عنصر کلیدی از قدرت، اعتبار و نفوذ ایالات متحده را نابود می کند.
ایرنا