نور نیوز-گروه سیاسی-اظهارات اخیر علی لاریجانی درباره سیاستهای هستهای ایران و ضرورت همکاری اقتصادی به جای تقابل، بار دیگر بحثهای گستردهای را در محافل سیاسی و رسانهای به همراه داشته است. برخی از تحلیلگران این سخنان را بهعنوان تغییری در راهبرد ایران تعبیر کردهاند، اما واقعیت این است که این مواضع دقیقاً همان رویکردی است که جمهوری اسلامی از ابتدا در مذاکرات هستهای دنبال کرده است؛ رویکردی که مبنای شکلگیری برجام بود.
ایران با هدف رفع حساسیتهای غرب نسبت به برنامه صلحآمیز هستهای خود و ایجاد یک سازوکار همکاری اقتصادی با قدرتهای جهانی، وارد مذاکرات شد. نتیجه این مذاکرات توافقی بود که روح آن بر رفع نگرانیها از یکسو و ایجاد پیوندهای اقتصادی با نفع مشترک از سوی دیگر استوار بود. اما خروج دونالد ترامپ از برجام و عدم پایبندی اروپا به تعهداتش، نشان داد که در طرف مقابل، ارادهای جدی برای حفظ این توافق وجود ندارد. حال، لاریجانی در ادامه همان مسیر، بار دیگر تأکید کرده است که ایران آماده همکاری بر پایه منافع مشترک است، اما اگر تهدید و فشار ادامه یابد، تهران چارهای جز بهرهگیری از تمام ظرفیتهای خود برای دفاع نخواهد داشت.
برجام؛ توافقی برای رفع سوءظن و ایجاد همکاریهای اقتصادی
توافق هستهای ایران (برجام) با این هدف طراحی شد که به نگرانیهای ادعایی غرب درباره برنامه هستهای ایران پاسخ داده شود و در مقابل، ایران بتواند در یک فضای امن و شفاف، تعاملات اقتصادی گستردهای را با جهان داشته باشد. روح این توافقنامه، همکاری اقتصادی و منافع مشترک بود، اما با روی کار آمدن ترامپ، آمریکا مسیر دیگری را انتخاب کرد. خروج یکجانبه از برجام و اعمال فشار حداکثری بر ایران، نشان داد که کاخ سفید نهتنها به دنبال رفع تنش نیست، بلکه سیاست فشار را بر هرگونه همکاری اقتصادی ترجیح میدهد.
با وجود این، اروپا نیز نتوانست تعهدات خود را در چارچوب برجام عملی کند. این مسئله باعث شد که ایران بهتدریج برخی از تعهدات برجامی خود را کاهش دهد، اما همچنان تأکید کرد که در صورت بازگشت طرفهای مقابل به تعهداتشان، تهران نیز حاضر است به اجرای کامل توافق بازگردد. این دقیقاً همان نکتهای است که لاریجانی در سخنان اخیر خود مطرح کرده است؛ اینکه راهبرد ایران تغییر نکرده و همچنان بر اساس تعامل و همکاری تعریف شده است، اما این تعامل نمیتواند یکسویه باشد.
آیا آمریکا آماده تعامل اقتصادی است؟
مسئله اصلی این است که آیا ایالات متحده، بهویژه با ریاستجمهوری دوباره ترامپ، آماده است از سیاست تقابل فاصله بگیرد و رویکردی مبتنی بر منافع مشترک را دنبال کند؟ ایران بهوضوح اعلام کرده که تا زمانی که تهدیدی متوجه کشور نباشد، سیاست هستهای خود را تغییر نخواهد داد. اما اگر فشارهای خارجی و تهدیدات نظامی به سطحی برسد که موجودیت کشور را با خطر مواجه کند، حفظ امنیت ملی اولویت خواهد داشت و ایران نیز به ناچار از تمام ظرفیتهای بازدارندگی خود استفاده خواهد کرد.
لاریجانی در اظهارات اخیر خود با اشاره به همین واقعیت، تأکید کرد که آمریکا اگر واقعاً به دنبال کاهش تنش است، باید بهجای تهدید و فشار، به فکر ایجاد منافع اقتصادی مشترک باشد. این دقیقاً همان منطقی است که در دوران مذاکرات برجام، ایران دنبال میکرد و نتیجه آن توافقی شد که منافع همه طرفها را تأمین میکرد. اما مشکل اینجاست که واشنگتن تاکنون نشان داده که حاضر نیست رویکرد فشار و تهدید را کنار بگذارد.
بازدارندگی در برابر تهدیدات نظامی
نکته مهم در مواضع اخیر لاریجانی، اشاره به احکام ثانویه فقهی است؛ مفهومی که در شرایط اضطراری، امکان تغییر برخی سیاستها را فراهم میکند. او تأکید کرده است که اگر تهدید نظامی علیه ایران به مرحلهای برسد که امنیت کشور را به خطر بیندازد، نظام ناچار به اتخاذ تصمیمات متناسب خواهد بود. این موضع، نه یک تغییر راهبردی، بلکه یک اصل پذیرفتهشده در هر نظام سیاسی برای دفاع از موجودیت خود است.
اساساً هیچ کشوری در جهان در شرایط تهدید مستقیم، دست روی دست نمیگذارد. ایران نیز، مانند هر کشور مستقلی، حق دارد در برابر تهدیدات امنیتی از خود دفاع کند. اما این به معنای تمایل ایران به تغییر سیاستهای هستهای یا حرکت به سمت سلاح هستهای نیست؛ بلکه یک واکنش دفاعی در برابر تهدیدات احتمالی است. اگر آمریکا و متحدانش بهدنبال جلوگیری از چنین سناریویی هستند، تنها راه، پایبندی به اصل همکاری و ایجاد منافع مشترک اقتصادی است.
نورنیوز