نورنیوز - گروه سیاسی : وقتی در این لحظه های فوق حساس و سرنوشت ساز ،برخی دوستان نیمه مسئول و غیر مسوول ایرانی صحبت از جنگ در دوردست ها و حمله به دیه گو گارسیا و نابودی آمریکا و محو رژیم صهیونی می کنند،گویا به هم پیمانهای منطقهای و میزبان های ناوها و جنگندههای دشمن در منطقه می گویند که آسوده بخوابید و رحم های اجاره ای خود را با خیال راحت در اختیار دشمنان ایران بگذارید که تخم ریزی کنند.در حالی که برآورد من به عنوان یک شهروند عادی ایران این است که آن چه که بنا به منطق جبرگونه موقعیت در دستور کار نیروهای دفاعی ایران خواهد بود ،ضربه های موثر به منافع دشمنان و پایگاهها و جایگاههای وابسته به آن در همسایگی ایران است نه ادعای موهوم نابودی پایگاه های سن دیه گو و دیه گو گارسیا و آرزوهای بزرگ فروپاشی اقتصاد آمریکا و نابودی امپراتوری دلار و محو رژیم صهیونی از روی نقشه.
در چنین شرایطی طرح شعارهایی از جنس آرزوهای بزرگ میتواند تله شناختی دشمن باشد برای از بین بردن نقطه های کانونی توجهات راهبردی.برای اعتبارزدایی از مواضع مقامات ایرانی.برای بی معناکردن دیپلماسی امنیتی جمهوری اسلامی ایران. برای از کار انداختن جدیترین ظرفیتهای راهبردی کشور. برای به باد دادن سرمایه اجتماعی و اعتماد مردم. برای استرسزدایی از میزبانهای مراکز نظامی و امنیتی دشمن در منطقه.برای به طمع انداختن هم پیمانهای منطقهای دشمنان ایران.و بالاخره برای کم هزینه جلوه دادن حمله به ایران.
نگرانی من این است که فروپاشی دفعی سوریه و به محاق بردن شعلههای مقاومت در لبنان و غم و غصههای بیپایان داخلی و ناترازیهای رنگ به رنگ بخشهای گوناگون اقتصاد کشور، ممکن است بوی کباب به مشام برخی از ساکنان منطقه رسانده باشد که چراغ سبز نشان بدهند برای آغاز مرحله بعدی جنگ ترکیبی برای نابودی ایران. با این خیال خام که ایران سودای دوردستها را در سر میپروراند وساکنان منطقه از شعلههای مهیب جنگ آمریکا و رژیم صهیونی علیه ایران در امان خواهند بود.
آنچه که امروز می تواند منطقه را از سقوط در ورطه جنگ بی پایان و خانمانسوز نجات دهد، بیدار کردن ساکنان منطقه از خواب خوش صهیونیستی-انگلوساکسونی است.خواب خوشی که قدرت مقاومت نهفته در اعماق ایران زمین را نمی بیند و تصور میکندکه ظرفیت دفاعی ایران در جنگ نابرابر و ناجوانمردانه به سمت دوردستها معطوف و مستهلک خواهد شد و در پی آن ایران به زانو در خواهد آمد و میدان را واگذار خواهد کرد و همسایگان ایران پس از آن خوش و خرم به میزبانی زرسالاران و غاشیه گردانی زورمداران سرگرم و متنعم خواهند بود.
اینجاست که اهمیت جنگ سیگنالها معلوم میشود. اینجاست که تفاوت میان noise و سیگنال معلوم میشود.این که از قول یک شخصیت نیمه مسئول یا غیر مسوول اعلام شود که ما به دیهگو گارسیا حمله میکنیم noise است و نشانه سردرگمی و ذهن پریشی نه سیگنال قدرت.
مزیت نیروهای مسلح ما در جنگ درون منطقه ای است.به ویژه از دهانه اروند تا فجیره.به خاطر سواحل و جزایر.به خاطر استحکامات و زیرساخت های دفاعی که در طول دهه های گذشته احداث شده است.به خاطر ورزیدگی جنگاوران دریایی و ساحلی.به خاطر فرماندهان برجسته ای که هنوز پرچم نادر مهدوی را به دوش می کشند.به خاطر تلفیق خلاقانه تکنیک و تاکتیک.
برآورد من این است که سرنوشت جنگ ایران و آمریکا در این جغرافیا معلوم خواهد شد نه در دیهگو گارسیا و نه در سواحل مدیترانه.
برآورد من این است که هر ضربه ای از هر ناحیه به ایران وارد شود پاسخ اصلی آن در این محدوده خواهد بود.هم به خاطر مزیت های بی بدیل نیروهای مسلح ما و هم به خاطر درهم تنیدگی پایگاه های نظامی و امنیتی دشمن با ظرفیت های اقتصادی شرکت های چند ملیتی.
امیدوارم که دستگاه دیپلماسی ما تصویر روشنی از این مسیر قهری نبرد را به همسایگان محترم جنوبی منتقل کرده باشد.
به هرحال وظیفه من به عنوان یک شهروند ایرانی این بود که از باب خیرخواهی به همه ساکنان این منطقه یادآوری کنم که ایرانیان بدون تردید جنگ تحمیلی از ناحیه آمریکا و رژیم صهیونیستی را به محدوده مزیت های قطعی خود منتقل خواهند کرد.
لفاظیهای برخی دوستان درباره حمله به دیهگو گارسیا و اهداف برون منطقهای را به حساب سهواللسان بگذارید و مطمئن باشید که جغرافیای اصلی جنگ از دهانه اروند تا فجیره خواهد بود.
*استاد دانشگاه صنعتی مالک اشتر
.