نورنیوز - گروه بینالملل: بخش عمدهای از تیترهای امروز به درستی بر مواضع تکاندهنده دونالد ترامپ مبنی بر اینکه ایالاتمتحده، غزه را اشغال میکند، متمرکز است.
امریکا اشتباهات بیشماری در خاورمیانه مرتکب شده و ترامپ به مراتب بیشتر از سایر روسای جمهور امریکا تمایل داشته و دارد تا بدانها اعتراف کند. اما هیچ کدام به اندازه متعهد شدن نیروهای امریکایی جهت تصرف غزه درحالی که قرار است 1.7 میلیون فلسطینی از این سرزمین به اردن و مصر رانده شوند، فاجعهبار -و برخلاف منافع ایالاتمتحده- نخواهد بود.
با این حال ترامپ هنگام امضای یادداشت اجرایی جدید مبنی بر اعمال فشار حداکثری علیه ایران، آب سرد را بر سر اسراییل ریخت و آشکارا نارضایتی خود را از این سیاست ابراز کرد.او در مراسم امضای فرمان اجرایی که در روز سهشنبه انجام شد، گفت: «این یکی از مواردی است که من از انجامش خرسند نیستم. من این فرمان را امضا میکنم، اما از انجام آن ناراضی هستم.»
با این حال این عبارات در قیاس با سایر مواضع ترامپ در گفتوگو با خبرنگاران در دفتر بیضی چندان حیرتانگیز نبود. نکته قابل برجستهتر در عباراتش این بود که رییسجمهوری از تمایل یا عدم تمایل تصمیمگیرندگان در ایران گفت و مدعی شد، افراد زیادی در ایران هستند که نمیخواهند ایران دکترین هستهایاش را تغییر دهد.من نمیتوانم رییسجمهوری را در امریکا به خاطر بیاورم که از خط شبه رسمی واشنگتن مبنی بر این ادعا که تهران برای عبور از آستانه گریز هستهای خیز برداشته، منحرف شده باشد.
مقامات ایالاتمتحده به ندرت اجازه ارایه نظری متفاوت یا حرکت بر منطقه خاکستری را میدهند: تمامی روسای جمهوری امریکا مدعی بودند که ایرانیها خواهان عبور از آستانه گریز هستهای هستند و تنها راه برای جلوگیری از دستیابی آنها توقف دسترسیشان به مواد، دانش یا فناوری لازم در این زمینه است.
با این حال ترامپ از این ادعاها هم فراتر رفت. او با اعلام اینکه تصمیمگیرندگان در راس ساختار سیاسی ایران خواهان تغییر دکترین هستهای نیستند، یکی از اساسیترین پیشفرضهای خرد متعارف واشنگتن در مورد ایران را در هم شکست. احتمالا او فقط همان چیزی که جامعه اطلاعاتی دراختیارش قرار داده بود را تکرار میکند. همچنین احتمالا جامعه اطلاعاتی ارزیابیهای مشابهی را پیشتر انجام داده و آنها را با روسای جمهور قبلی به اشتراک گذاشته است. با این حال، هیچ یک از روسای جمهور پیشین این نکته مهم را با مردم امریکا در میان نگذاشتند.
در عوض، تصویری سیاه و سفید از خواستهها و انگیزههای ایران ترسیم کردند؛ تصویری که به تقویت سیاستهای جنگطلبانه در قبال تهران کمک کرد و در عین حال از کشف مسیری برای حل و فصل اختلافات امریکا با ایران به صورت دیپلماتیک جلوگیری میکرد.شکستن این فرض (ادعایی) که ایران خواهان تغییر دکترین هستهای است، به ویژه برای بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسراییل مشکلساز است.
گروهی جنگطلب مدعیاند از آنجا که تهران به دنبال عبور از آستانه گریز هستهای بوده، تنها گزینه برای اسراییل و ایالاتمتحده حمله ادعایی پیشگیرانه به ایران است. این همان گزینه ادعایی است که نتانیاهو در 25 سال گذشته از آن حمایت کرده است. با این حال به ندرت این مفروضات (ادعایی) به شکلی دقیق مورد بررسی قرار گرفتهاند. اکنون ترامپ -درست دقایقی قبل از پذیرایی از نتانیاهو در کاخ سفید- این فرض که ساختار سیاسی ایران به دنبال تغییر دکترین هستهای است را رد کرد.
انکار چنین فرضیهای در کنار تایید نیمه جان یادداشت اجرایی ترامپ در باب بازگشت فشار حداکثری قرار داده شد. رییسجمهوری امریکا احتمالا به خوبی میداند که سیگنال ارسالی اعمال تحریمها، یعنی عزم رییسجمهور دال بر اینکه میخواهد محدودیتها اجرا شود، اما ترامپ با ریختن آب سرد روی این اقدامات آنهم با بیان عبارت «امیدوارم که ما ناچار نشویم بیش از این به فشارها متوسل شویم» به تهران، پکن و بازیگران خصوصی سیگنال داد که قرار نیست برای اجرای محدودیتها از جهنم و گردباد بگذرد.
ترامپ به جای پایبندی بیش از حد به تحریمها -محدودیتهایی که رییسجمهوری در دوره اول ریاستجمهوریاش به دنبال اجرایشان بود- فضایی را برای عدم پایبندی به تحریمها تعریف کرد. از همین رو ترامپ متعاقبا اعلام میکند که بیشتر به یک توافق علاقهمند است تا درهم شکستن اقتصاد ایران. مفهوم موضعگیریاش این است که امضای یادداشت اجرایی در باب بازگشت کمپین فشار حداکثری 2 گزارهای بوده که او به واسطه دلایل سیاسی ناچار بدان تن داده است حال تهران باید به این گزارهها توجه داشته باشد.
ترامپ بهرغم امضای این یادداشت اجرایی، درها را برای توافق بزرگ باز نگه داشته است، اما به ادعای ناظران این در برای همیشه باز نخواهد ماند. همزمان ترامپ باید توجه داشته باشد توافقی که قرار است در غزه اجرایی کند، میتواند برایش بسیار پرهزینه باشد.
*معاون اجرایی
موسسه کوئینسی
اعتماد