نورنیوز – گروه سیاسی: با این کیمیاگری سیاسیکارانه، موضع انساندوستانهی معاون اول رئیس جمهور و سخنگوی دولت دربارهی حادثهی تلخ کالیفرنیا، مرحلهی اول از یک انفجار دوزمانه تلقی میشود.
فقط از یک ذهن سیاستزده برمیآید که همزمانی اعلام همدردی دولت چهاردهم با مردم مصیبتزدهی لسآنجلس و بررسی لوایح پالرمو و سی اف تی در مجمع تشخیص را مصداق "ایران فروشی" یا "هل دادن میهن به آغوش آمریکا" تفسیر کند.
با این کیمیاگری سیاسیکارانه، موضع انساندوستانهی معاون اول رئیس جمهور و سخنگوی دولت دربارهی حادثهی تلخ کالیفرنیا، مرحلهی اول از یک انفجار دوزمانه تلقی میشود.
اگر طالب نمونهای آشکار و اهانتبار از قطبیسازیهای عناصر تندروی سیاسی هستید، آنچه دیروز در صحن بهارستان، بر زبان یک نماینده جاری شد کارتان را به خوبی راه می اندازد. وقتی نمایندهی معمّم مردم خمینیشهر، با اشاره به دستور کار هفتهی آیندهی مجمع تشخیص مصلحت نظام برای بررسی مجدد لوایح پالرمو و سی اف تی، نگرانیای را خطاب به رئیس مجلس مطرح و جواب را از قالیباف دریافت کرد، نمایندهی دیگری از تهران با ادبیاتی هیجانی، موضوع بررسی لوایح مزبور را از سطح اقدام قانونی مجمع تشخیص فراتر برد و با سنجاق کردن یکی دو واقعهی خبری، دوقطبی مورد نظر خود را شکل داد. یکسراین دوقطبی، "ما" بود که اهل جنگ و جهاد و از همراهان شهید سلیمانی هستیم، و سر دیگرش برخی از مقامات دولتی که می خواهند کشور را به آمریکا بفروشند و به آغوش آمریکا هل بدهند!
طراحی این دوقطبی، کار ساهای نبود. فقط از یک ذهن سیاستزده برمیآید که همزمان شدن اعلام همدردی مقامات ارشد دولت چهاردهم با مردم مصیبتزدهی لسآنجلس و بررسی لوایح پالرمو و سی اف تی در مجمع تشخیص را مصداق "ایران فروشی" یا "هل دادن میهن به آغوش آمریکا" تفسیر کند. با این کیمیاگری سیاسیکارانه، همدردی انساندوستانهی معاون اول رئیس جمهور و سخنگوی دولت با حادثهی تلخ آتشسوزی خانههای مردم در کالیفرنیا، معنایی جناحی و ایدئولوژیک میگیرد و توگویی، مرحلهی اول از یک انفجار دوزمانه تلقی میشود.
نمایندهی تهران در مجلس، لسآنجلسیهای گرفتار در آتش را با تعبیری رکیک و دور از شأن پارلمان خطاب کرد و کوشید یک دوگانهی فرعی هم اینجا تدارک ببیند؛ دوگانهای که آسیبدیدگان از یک رخداد طبیعی اما تلخ را در مقابل مردم مظلوم و مصیبتدیدهی غزه قرار دهد که 15 ماه است جنایات یک رژیم نژادپرست را تحمل میکنند.
شک نیست که اهالی غزه، قربانیان یک تراژدی هولناک و سفاکانه از سوی جنایتکاران جنگی اند اما کدام منطق اخلاقی میتواند همدردی با مصیبتدیدگان بحران طبیعی آتشسوزی را به معنای بی اعتنایی به فجایع غزه بگیرد؟ "لسآنجلس، تقاص غزه"، البته معادلهی محبوبی است که در این چند روز برخی از محافل سیاسی و رسانهای تندرو را مجذوب خود کرده است؛ معادلهای که هیچ نسبت منطقی بین طرفین آن نیست و با آموزههای دینی و اخلاقی هم بیگانه است.
چیزی که در این معرکه، غیرقابل درک و البته تأسفآور است ربط دادن یک مناقشهی سیاسی – اقتصادی مثل ماجرای بررسی اف ای تی اف در مجمع، به موضعگیریهای بشردوستانهی دولتیها در قضیهی بحران اخیر لسآنجلس است. گفتن ندارد که لوایح پالرمو و سی اف تی و حتی موضوع جنجالی اف ای تی اف، مثل هر موضوع دیگری موافقان و مخالفان خود را دارد و طبعا مسیر قانونی بررسی خود را طی میکند و نتیجه، هرچه باشد، برای کارگزاران اجرایی، فصل الخطاب و فیصله بخش است.
آنچه در این میان نامفهوم و غیرقابل قبول است دست و دلبازی در بکارگیری تعابیری مثل "وطن فروشی" و "هل دادن به آغوش آمریکا" است. در نهادی که بنا به تعریف،عصاره و چکیدهی تجارب مدیریتی کشور است، موضوعاتی در دست بررسی است.
موافقان و مخالفان هرکدام به حسب اجتهاد و تحلیل خود، رأیی متمایز دارند و طبعا در یک مباحثهی دقیق کارشناسانه،این آرا و دلایل عرضه و با یکدیگر محاجه می کنند و سرانجام به یک تصمیم منتهی خواهد شد. نمایندهی عصبانی مجلس شک نداشته باشد که تصمیم اعضای مجمع، با شعلههای آتشسوزی لسآنجلس تنظیم نمیشود. این حرف را دربارهی مواضع مدیران دولت چهاردهم نیز می توان صادق دانست. عین مغالطه و سفسطهگری است که همدردی دو مقام دولتی با لسآنجلسیها، و حتی تحلیل شخصی یکی از معاونان رئیس جمهور دربارهی موضوع مذاکره با آمریکاییها را جهتدهنده و تعیینکنندهی تصمیم مجمع بدانیم و به این اعتبار، اتهامات زنندهای مثل وطن فروشی را سخاوتمندانه بخش و بار کنیم.
به همان اندازه که اطلاق "کاسب تحریم" به مخالفان اف ای تی اف بیمنطق و نارواست، استفاده از تعبیر "ایران فروش" هم به موافقان آن ناموجه است. اصلیترین چیزی که در این دوقطبیسازیها و اتهامزنیها لطمه میبیند اعتماد عمومی و انسجام ملی است. بین شجاعت نمایندگی و رکگویی و روشنگری سیاسی با پردهدری و نفرتافکنی و اتهامزنی، فاصلهای طولانی است. همان مقدار که اولی پسندیده و ثمربخش است دومی ویرانگر و خسارتبار است. دوقطبیسازی، خصوصا وقتی با یک تعبیر رکیک و غیراخلاقی همراه شود علاوه بر لطمهای که به وجههی حقیقی گوینده وارد میکند نگاه مردم به جایگاه حقوقی او را هم تحت تأثیر قرار میدهد.
اگر قرار است مجلس در رأس امور و عصارهی فضایل ملت باشد، وجود چنین تندیها و تلخیهایی موقعیتش را تضعیف و مخدوش میکند. عقربهی اعتماد مردم به کارآمدی مجلس، با میزان عصبانیت و تندگویی و اتهامزنی نمایندگان تنظیم نمیشود بلکه با لحن مستدل، منطقی، اخلاقی و انسانیشان تطبیق داده میشود. هرچند رئیس مجلس شورای اسلامی، در مقابل تذکر بیپروای نمایندهی تندمزاج مجلس، وظیفه و وضعیت پارلمان را در قبال لوایح دوگانه به خوبی توضیح داد اما چه بسا خوبتر میبود ضرورت رعایت ادب و منطق و پرهیز از دوگانه سازی و قطبیسازی را هم یادآور میشد.
نورنیوز