نورنیوز – گروه اجتماعی: هرچند در دولت چهاردهم، حضور زنان در مناصب و پستهای ارشد اجرایی به بالاترین حدّ خود در میان تمام دولتهای جمهوری اسلامی ایران رسیده، اما هنوز این رقم تناسبی با نیروی کیفی و تحصیلکرده و متخصص زنان ایران ندارد. آمار رسمی حکایت از این دارد که در دولت وفاق ملی، 45 زن در موقعیتهای عالی و ارشد اجرایی کابینه فعالیت میکنند که از وزارت و معاونت رئیس جمهور تا فرماندار را شامل میشود.
با اینحال، عدد مدیران زن در کشور، به نسبت تعداد مناصب مدیریتی، فاصلهای ملموس دارد. این همان واقعیتی است که سخنگوی دولت، دیروز بر آن تأکید کرد. فاطمه مهاجرانی گفت: «مخرج کسر حضور زنان در عرصههای مختلف کم است و این در حالی است که حدود ۵ هزار منصب مدیریتی داریم و بعید میدانم بیشتر از ۵۰ نفر خانم در این مناصب باشند.» نکته مهم در سخنان سخنگوی دولت این تحلیل بود که گفت: «ما در فضاهای مردانه حرکت میکنیم و اگر حتی فرد، با استعداد هم باشد، پیشرفت سخت است. در جاهایی که ورود به آن جنبه رقابتی داشته باشد، مانند ورود به دانشگاه و عرصههای فناور، زنان پیشتاز هستند؛ چون ورود به این مراکز بر اساس توانمندیهای بالقوه افراد است.» به این ترتیب روشن می شود که چرا نسبت 60 درصدی حضور زنان در دانشگاهها، وقتی به عرصه کار و مدیریت میرسد به شدت افت میکند.
معاون امور زنان و خانواده در دولت چهاردهم نیز در جدیدترین اظهار نظر خود، از سهم ناچیز زنان در کسب و کار گلایه کرد. زهرا بهروز آذر گفت که آمار قبولی زنان در دانشگاهها ۶۱ درصد کل شرکتکنندگان است درحالیکه سهم آنها در عرصه کسب و کارهای فناورانه تنها ۱۱ درصد است. به این ترتیب، فاصلهی معناداری میان زنان تحصیلکرده با مناصب مدیریتی و حوزه کسب و کار وجود دارد.
در حال حاضر زنان ایران جایگاه ویژهای در عرصه تحصیلات عالی دارند بطوری که بر اساس گزارشی با عنوان «حضور بانوان ایرانی در عرصه آموزش عالی کشور طی ۴ دهه پس از انقلاب اسلامی» که توسط وزارت علوم، تحقیقات و فناوری تهیه شده، سهم پذیرش زنان در تمامی مقاطع تحصیلی آموزش عالی به بیش از 60 درصد داوطلبان افزایش داشته و سالانه بیش از ۴۵۰۰ نفر از زنان به مقطع تحصیلی دکترای تخصصی راه می یابند.
معنای قهری این جهش تحصیلی، ورود مؤثر زنان به صحنه تحولات اجتماعی و اقتصادی و سیاسی است. اما به رغم این موقعیت ممتاز، هنوز سهم زنان ایران از میدان مدیریت در حوزه های گوناگون به جایگاه مناسب خود نرسیده و گرچه در سالهای اخیر و خصوصا در دولت چهاردهم، پیشرفتهایی در این زمینه صورت گرفته اما همچنان چالشهایی برای حضور زنان در موقعیت های مدیریتی وجود دارد.
30 درصد یا 50 درصد؟
بر اساس مصوبه شورای عالی اداری در سال 1396، مقرر شد که 30 درصد از پستهای مدیریتی کشور تا پایان برنامه ششم توسعه در اختیار زنان قرار گیرد. بر اساس دادههای موجود از نیمه نخست سال 1398 تا پایان شهریور 1401، نرخ مدیریت زنان به حدود 26 درصد رسید. با توجه به تمدید برنامه ششم توسعه تا پایان سال 1402، طبیعتا باید انتظار بود که در حال حاضر، زنان در تصدی مناصب مدیریتی کشور، به ارقام بالاتری دست یافته باشند اما طبق اعلام انسیه خزعلی، معاون امور زنان و خانواده رئیسجمهور در دولت قبل، فعلا (در اواخر سال 1402) ۲۵ درصد از مدیران کشور، زن هستند. خزعلی البته گفته بود که سهم مدریتی زنان باید به 50 درصد برسد.
در اختیار داشتن نیمی از پستهای مدیریتی کشور از سوی زنان چندان هم بیراه به نظر نمیرسد اگر شایستهسالاری مبنای انتخاب مدیران باشد. به عبارت دیگر این عدد میتواند پیشفرضی در نظر گرفته شود برای آن که بپذیریم زنان با دارا بودن نیمی از جمعیت کشور دارای حقی یکسان در پست های مدیریتی هستند و مبنای انتخاب نیز نه جنسیت، بلکه تنها شایستگی است. البته ذکر این نکته نیز خالی از فایده نیست که رویکرد شایسته سالاری، به خودی خود با رویکرد کمّی سازگار نیست اما چیزی که تعیین رقم و عدد را توجیه می کند تعداد رو به ازدیاد زنان تحصیل کرده است.
سقف شیشهای برای زنان
در پاسخ به این که چه عواملی سبب میشود زنان نتوانند آنچنان که باید و شاید جایگاه خود را در پستهای مدیریتی به دست آورند، پژوهشهای فراوانی انجام شده است. این مسأله البته تنها مختص ایران نیست و بسیاری از زنان کشورهای مختلف همچنان در رسیدن به جایگاه های مدیریتی با چالشهای فراوانی مواجهاند. در این زمینه اصطلاحی با عنوان «سقف شیشهای» (glass ceiling) ابداع شده که استعارهای است برای توصیف موانع نامرئی بر سر راه ارتقا و پیشرفت زنان. این موانع، مجموعهای از نگرشها و تعصبات منفی اند که مانع از آن میشوند زنان و سایر گروههای اقلیت، از سطحی معین در سلسله مراتب سازمانی بالاتر روند. این اصطلاح، اولین بار در سال 1986 -1987 در نشریه وال استریت ژورنال به کار رفت.
سقف شیشهای بیانگر ناکامی زنان در دستیابی به سطوح بالای شغلی و مدیریتی است. در واقع آنها به پستهای عالی در سازمان نزدیک میشوند اما بهندرت آن را به دست میآورند و این سرخوردگی سبب میشود که تصور کنند یک سقف شیشهای که نمادی از موانع تبعیضآمیز است، در راه تلاش آنها برای دستیابی به سطوح عالی مدیریتی در سازمانها وجود دارد.
علاوه بر تبعیضاتی که در راستای رسیدن زنان به پستهای مدیریتی وجود دارد، باورهای نادرست در این زمینه نیز سدی برای دستیابی زنان به جایگاهی که شایسته آن هستند شمرده میشود. این باورها عمدتا ریشه فرهنگی و اجتماعی دارند و بر اساس آن، گروههایی از مردم عقیده دارند که مردان، مدیران بهتر و قابل اعتمادتریاند. اما جالب است بدانید طبق یک نظرسنجی که توسط موسسه گالوپ انجام شده، مدیران زن 41 درصد بیشتر از مدیران مرد کار میکنند و در هر سن و سال و صرفنظر از اینکه فرزندی در خانه داشته باشند یا نه، فعالترند.
در همین زمینه بر اساس نتایج پژوهشی با عنوان «موانع خروج از مسیر ترقی مدیریت برای زنان در سازمانهای دولتی ایران بر اساس الگوی ذهنی مدیران زن موفق» که در نشریه مطالعات راهبردی زنان در پاییز 1399 منتشر شده، زنان موفق در سازمانهای دولتی ایران، علاوه بر حفظ روحیه زنانه و لطیف خویش، فرزندآوری و مسئولیت تربیت فرزند را مانع رشد و ترقی خود نمیدانند. در مقابل، با تقویت روحیه استقلال و کمال طلبی، رشد حرفهای و یادگیری را تقویت کرده و مسیر حرفه ای خود را راهبری میکنند.
آمارهای جهانی چه میگویند؟
بر اساس پژوهشی که درباره سهم زنان در پستهای مدیریتی در سراسر جهان در سال 2021 انجام شد و نتایج آن در فوریه 2023 در پلتفرم جهانی استاتیستا Statista منتشر شد، در میان کشورهای جهان، اردن بالاترین سهم زنان را در پستهای مدیریتی در سال 2021 داشت. نرخ مدیریت زنان در آن کشور 57 درصد عنوان شده است. سنت لوسیا و فیلیپین نیز با نرخ 50 درصدی مدیران زن، پس از اردن قرار دارند.
بر همین اساس پاکستان با چیزی کمتر از 6 درصد، دارای کمترین نرخ مدیریت زنان شناخته شده و جالب است که کشورهای ژاپن و تیمور شرقی با 13 درصد میزان مدیریت زنان در اواخر این جدول قرار داشتهاند. این پژوهش نرخ مشارکت زنان در پست های مدیریتی ترکیه را 19 و عراق را 15 درصد عنوان کرده است. همچنین عربستان سعودی با حدود 16 درصد نرخ مدیریت زنان در این پژوهش معرفی شده و سهم مدیریت زنان در قطر نیز نزدیک 14 درصد است.
درباره ترکیه میتوان به آمار داخلی این کشور نیز اشاره کرد که براساس دادههای شاخصهای توسعه پایدار مرکز آمار ترکیه، نسبت زنان در سمتهای مدیریتی از 14.4 درصد در سال 2012 با افزایش 1.9 درصد به 16.3 درصد در سال 2018 رسیده است. با توجه به این که پژوهش جهانی در سال 2021 انجام شده و در آن آمار مدیریت زنان در ترکیه 19 درصد عنوان شده، میتوان نتیجه گرفت که ترکیه شاهد رشد مدیریت زنان بوده است.
گرچه جایگاه مدیریت زنان در ایران در این پژوهش جهانی مشخص نشده اما اگر بر اساس دادههای رسمی داخلی، سهم مشارکت زنان در پستهای مدیریتی را همان 25 درصد اعلام شده بدانیم، میتوان نتیجه گرفت که ایران به لحاظ حضور زنان در پستهای مدیریتی دارای جایگاهی بالاتر از کشورهای منطقه قرار دارد. با این حال تنها مقایسه با کشورهای منطقه نباید منجر به این شود که به این جایگاه بسنده کنیم و همانگونه که بر مشارکت 50 درصدی زنان در حوزه مدیریت تأکید شده، تنها با تکیه بر شایسته سالاری میتوان در این زمینه حرکت کرد. مقام معظم رهبری نیز در همین زمینه در سال گذشته، در دیدار جمعی از بانوان در آستانه ولادت حضرت زهرا(س) با اشاره به وجود سؤالهایی درباره حضور زنان در مشاغل گوناگون و مدیریتهای اجتماعی و دولتی، تأکید کردند که در این عرصه، مسأله جنسیت مطرح نیست و هیچ محدودیتی برای حضور زنان وجود ندارد. رهبر انقلاب شایسته سالاری را تنها ملاک واگذاری مسئولیتهای اجتماعی و سیاسی به زنان و مردان دانستند و گفتند که حتی در جایی مانند وزارت یا نمایندگی مجلس اگر بانوی مجرب و کارآمد بهتر و شایستهتری وجود دارد، از نظر اسلام هیچ محدودیتی برای تصدی او وجود ندارد. ایشان در دیدار امسال نیز چنان نگاه و نگرشی را مورد تأکید مجدد قرار دادند.
از سوی دیگر،دولت چهاردهم در مرحلهی انتخاب اعضای کابینه، سهمیهی قابل توجهی برای انتخاب مدیر از میان زنان درنظر گرفته بود که فتح باب مناسبی برای رفع ناعدالتی جنسیتی در حوزه مدیریتهای ارشد به شمار میآید. بی شک این اقدامات میتواند افقهای جدیدی برای نقش آفرینی زنان ایرانی در موقعیتهای مدیریتی باز کند. به این ترتیب باید منتظر بود که زنان تحصیلکرده و هوشمند و توانمند ایران، "سقف شیشه ای" را بشکافند و طرحی نو دراندازند.
نورنیوز