نورنیوز-گروه سیاسی: ما نمی دانیم آخرالزمان دقیقا چه شکلی است ولی گویا نسیمی از آن وزیدن گرفته است.کرونا که آمد وچند سال همه جا را درنوردید وخیابان ها و مجامع جهان چندماه خلوت شدند وخلایق در چار دیواری خانه ها خود را محبوس کردند احساسی از آخرالزمانی در اذهان به وجود آمد، کرونا میلیون ها نفر قربانی گرفت و بالاخره برچیده شد ولی سیل ها وتوفان ها وزلزله ها و تغییرات اقلیمی شبح آخرالزمان را هنوز حفظ کرده است.
گویی آدمیان هم برسرعت وشدت حادثه ها افزوده اند و ناگهان 7 اکتبر پیش می آید و جهان مبهوت عملیاتی می شود که آغازی برجنگ ها ودرگیری هاو تحولات کم سابقه و کشتارهایی که کمتر انتظارش می رفت. نظام 52ساله سوریه طی عملیاتی 11روزه سقوط می کند و یادآور روی کارآمدن برق آسای طالبان در افغانستان می شود.
اما گویی در ایران اعتنایی بر این همه حادثه و این همه تکان های جهان خیز وجود ندارد.همه مثل گذشته کار خود را می کنند و راه پیشین خود را می پیمایند و شاید عده ای آنقدر بزرگند یا خود را بزرگ می بینند که روی برنمی گردانند تا نظر بر احوال کنند! هنوز احساس خوف و خطرآنچنانی در مسوولان مشاهده نشده و کمربندی محکم نشده که ازمبادا پیشگیری کنند! درست در این غوغای جهانی که اتفاقا ایران متحدین خود را یکی پس از دیگری از دست داده است درها بر پاشنه پیشین می چرخد و اگر کسی فریاد وفاق سر می دهد تا از گردنه های پیش رو به سلامت عبور کنیم تنهایش می گذارند و کنایه اش می زنند که زمانه را اشتباه گرفته و نمی داند که قانون قانون است و در هر شرایطی باید اجرا شود ولو قرائن نشان دهند که جامعه تاب فشار سنگین دیگری را ندارد! پر پیدا است که تهدیدها افزون شده اند و صدای پای نحس خطرها از درون وبرون قابل شنیدن است. اگرما درجهان هیچ دشمنی نداشتیم جزناترازی هایی که به قول رییس جمهور بعضا بحرانی شده اند، کافی بود که فرمان را بگردانیم و طور دیگری راه بسپاریم. خودمحوری ها و تعلق خاطرعجیب به تحلیل های توهم آسا که بعضا خلق را به خنده وا می دارند بلای جان مان شده اند.
درست روزی که متحد استراتژیک ایران سقوط کرده است، عده ای سخنگوی دولت را احاطه و شعار ناروا نثارش می کنند! مسوولی بر اجرای قانون حساسیت زای حجاب تاکید می کند و فیلترینگ همچنان نیم امید مردم به گشایش را پشت درهای تصمیم گیری در انتظار نگه می دارد. واقعا برناظران دلسوز داخلی معلوم نیست که این همه بی اعتنایی به انواع خطرها و تهدیدها که بعضا از رگ گردن به ما نزدیک ترند ازکجا ناشی می شود و بر اساس کدام مبنای واقعی صورت می گیرند؟
کاش مسوولان طرفدار وضع موجود که درعمل به منبع قدرت ایران یعنی مردم تواضعی نشان نمی دهند بدون شعار و باصراحت اسباب بی خیالی خود را برای دلسوزان کشور شرح دهند.شاید ما برگ های برنده و فیصله بخشی داریم که ایشان می دانند و هنگامش که شد رو می کنند! شاید پولی هنگفت که می شود با آن چند سال ایران را بدون دغدغه اداره کرد پس انداز کرده اند و کسی از آن خبر ندارد! شاید اسراییل هیچ عامل نفوذی درکشورندارد و نتانیاهو ازتوطئه های گوناگون علیه کشورمان خسته شده به استراحت مشغول است! شاید ترامپ راه به کاخ سفید نمی برد یا اگر برد دیگر از دیوانگی ها و خصومت های گذشته خود توبه کرده است! شاید روسیه و چین ریاضت کشیده به اخلاق حسنه جوانمردی مزین شده اند و هنگام خطر برای ما سینه چاک می کنند؟
شاید همه مخالفان و منتقدان وضع موجود همان 5درصدی هستند که می گویند و بقیه مردم به گرانی ها و بی برقی و بی آبی و حتی به افزایش احتمالی قیمت بنزین و انواع جریمه های بی حجابی راضی ومشتاقند واین همه را صاحب نظران نمی دانند و بی جهت اعلام خطر می کنند؟ اگر اینچنین است تمنا می کنیم یکی ازمسوولان تریبون دار بیاید برای مردم توضیح دهد وخلقی را ازنگرانی برهاند و التهاب موجود دراذهان را برطرف کند.این معنا هم ثواب دارد و هم به آرامش واستحکام جامعه کمک می کند.
اما واقعیت این است که احساس قدرت ازخود قدرت برای صاحب خویش و جامعه خطرناک تراست.نیازی به تاریخ دانی نیست، نگاهی به خیل حوادث جهان طی چند سال گذشته این معنا را به خوبی نشان می دهد و عبرت گیرندگان را هوشیار و راه تغییر و تحول مثبت را باز می کند.حالا بشار اسدی که 12سال زمان برای تغییر و تعامل با مردم داشت و می توانست از طریق درست با گروه های معارض مقابله کند سقوط کرده و برای مردم مظلوم و بی پناه سوریه میراثی از ابهام و پیچیدگی و خرابی و بی برقی وکارخانه های خراب و شهرهای بی در وپیکر و آینده ای نا معلوم به ارث گذاشته است.او می توانست به مردم خویش اعتماد کند و رای و نظرشان را بخواهد و دراین صورت اگر هم می رفت با سربلندی وکشوری آباد می رفت.افسوس که دیکتاتوران اغلب مثل همند و تا آخرین لحظات ممکن از تغییر و تحول فراریند و اسباب قدرت را درشعار و توپ و تفنگ جست وجو می کنند.
*روزنامه نگار