نور نیوز -گروه بینالملل: در روزهای اخیر بار دیگر واژه هماهنگی برای برقراری آتشبس در غزه از سوی محافل رسانهای و سیاسی غربی-صهیونیستی مطرح شده است چنانکه «دیوید بارنیا» رئیس موساد، «ویلیام برنز» رئیس سازمان سیا و «محمد بن عبدالرحمن» نخست وزیر و وزیر امورخارجه قطر برای آنچه دور تازه مذاکرات آتشبس در دوحه خوانده شده، با یکدیگر دیدار کردند. روزنامه وال استریت ژورنال در این باره گزارش داد که این دیدار برای مقدمهچینی درباره برپایی یک جلسه بزرگتر در روزهای آینده و گفت وگو بر سر آتشبس در غزه و لبنان صورت گرفته است. همزمان نیز کامالا هریس معاون جو بایدن و نامزد دموکراتها در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا روز یکشنبه طی سخنانی در فیلادلفیا گفت که تمام تلاش خود را برای توقف جنگ و آزادی گروگان ها خواهم کرد.
این رویکرد به اصطلاح صلح طلبانه در حالی با فضاسازی رسانهای مطرح میگردد که تقارن این ادعاها با شهادت سنوار رئیس دفتر سیاسی حماس و نیز تجاوز رژیم صهیونیستی به حریم ایران جای تامل دارد و آن تقلای صهیونیستها و حامیان غربی آنها برای نمایش تاثیرگذاری تحرکات نظامی این رژیم در غزه و منطقه است. برآیندها نشان میدهد که صهیونیستها برآنند تا چنان وانمود کنند که شهادت سنوار، کشتارهایی که در جبالیا صورت دادهاند، حملات نظامی گسترده علیه لبنان که قربانیان آن نیز اکثرا غیر نظامیان بودهاند، بمباران مناطقی در سوریه و در نهایت تجاوز هوایی این رژیم به حریم ایران که تماما نیز با حمایت آمریکا صورت گرفته زمینهساز فرصتهای موثر برای آتش بس شده است. به عبارتی دیگر صهیونیستها کشتار و جنایات و تجاوزگری خود را توجیه و آن را اقدامی مشروع با نتیجهای صلح جویانه معرفی میکنند تا ضمن فرار از بازخواست جهانی، زمینه استمرار این رفتارها را فراهم سازند. ابهام در صداقت صهیونیستها و آمریکا در باب مسئله آتش بس زمانی اشکارتر میشود که چند روز پیش «آموس هوکشتاین» فرستاده ویژه آمریکا در امور لبنان در بیروت بوده و دست خالی باز گشت. همچنین سفر دورهای بلینکن به سرزمینهای اشغالی و برخی کشورهای عربی نیز نه تنها به صلح منجر نشد بلکه زمینه ساز تشدید جنایات و تجاوزگری رژیم صهیونیستی در منطقه بوده است همچنین اخیرا بنیامین نتانیاهو و بزالل اسموتریچ وزیر دارایی و ایتامار بنگویر وزیر امنیت داخلی رژیم صهیونیستی با پیشنهاد مصر برای آتشبس دو روزه مخالفت کردند. همچنین این خبر درحالی منتشر میشود که حماس یک شنبه پیش شرط آتشبس را خروج رژیم صهیونیستی از نوار غزه اعلام کرد که صهیونیستها آن را مردود دانسته بودند و آمریکاییها نیز مدعی هستند که آینده غزه باید بدون حماس باشد.
بر این اساس دلایل را برای طرح شدن دوباره مسئله آتش بس از سوی آمریکا و صهیونیستها به میزبانی قطر میتوان مورد ارزیابی قرار داد: نخست آنکه تنها یک هفته مانده به انتخابات ریاست جمهوری آمریکا نظرسنجیها از وضعیت نه چندان مطلوب هریس نامزد دموکراتها حکایت دارد چنانکه وی روز شنبه در حین سخنرانی انتخاباتی در میشیگان نیز با اعتراض حامیان فلسطین روبرو شد و بسیاری از نهادهای عربی و اسلامی نیز کمپین ضدیت با هریس به پا کردهاند. در چنین شرایطی میتوان گفت که دولتمردان کاخ سفید سراسیمه با شعار آتش بس راهی منطقه شدهاند تا با نمایش چهرهای صلح جو از هریس شاید بتوانند مشتی رای برای آن کسب نمایند چنانکه اخیرا بایدن نیز در همین راستا از بومیان آمریکا به دنبال نسلکشیهای گذشته عذرخواهی کرد هر چند که اشارهای به استمرار نقض بومیان تا حال حاضر نداشته است.
دوم آنکه در حالی صهیونیستها برآنند تا تجاوزشان به حریم ایران را یک دستاورد بزرگ و زمینهساز آتشبس معرفی نمایند که اذعان جهانیان به اقتدار پدافند هوایی بومی ایران در ناکام گذاشتن حمله صهیونیستها و البته محکوم سازی این تجاوزگری از سوی بسیاری از کشورها اقتدار میدان و دیپلماسی ایران را به نمایش گذاشت که شکستی سنگین برای صهیونیستها بوده است. در همین حال اقتدار ایران در اجرای وعدههای صادق 1 و 2 این برآورد را ایجاد کرده است که پاسخ ایرانی به این تجاوزگری قاطع و قطعی است و تهران محاسبات این رژیم را بر هم خواهد زد. این مسئله را در سراسیمگی غربیها میتوان مشاهده کرد چنانکه کامالا هریس، که پیش از این تجاوز صهیونیستها به ایران را حق این رژیم عنوان کرده بود در در پاسخ به سوال خبرنگار سی بی اس نیوز مبنی بر اینکه پیام او به ایران پس حمله شنبه چیست گفت: "پاسخ ندهید." هچنین دیوید لمی، وزیر امور خارجه انگلیس ادعا کرد که با همتایان ایرانی و اسرائیلی خود گفتگو کرده و در این تماسهای جداگانه، به دنبال جلوگیری از تشدید جنگ منطقهای «فاجعهبار» بوده است. بر این اساس میتوان گفت که رویکرد ادعایی به آتشبس نه برگرفته از اقتدار صهیونیستها و آمریکا بلکه راهکاری برای فرار هر چند موقت آنها از پاسخگویی ایران میباشد چنانکه پیش از وعده صادق2 نیز آمریکاییها با ادعای انجام مذاکرات آتشبس خواستار پاسخ ندادن ایران به ترور هنیه شده بودند که البته هرگز نیز به آن عمل نکردند. تقارن ادعای مذاکرات برای آتشبس با نشست شورای امنیت برای بررسی تجاوز رژیم صهیونیستی به حریم ایران و شهادت چهار عضو پدافند ارتش مولفهای قابل توجه در هراس صهیونیستها از پیامدهای دیوانگی حمله بامداد شنبه است.
سوم آنکه کارنامه صهیونیستها نشان میدهد که هر زمان در میدان نظامی با شکست مواجه میشوند و از سویی نیز آمار جنایاتشان بالا میرود رویکرد اجباری به آتشبس را در پیش گرفتهاند. در مقطع کنونی نیز از یک سو صهیونیستها در جبالیا ابعاد دیگری از نسل کشی را اجرا کردهاند و از سوی دیگر در جبهه لبنان نیز هیچ هدفی از آنها محقق نشده و حزبالله توانسته ضمن بازافرینی خویش، شکستهای سنگینی را در عملیات زمینی و موشکی و پهپادی به این رژیم وارد سازد بگونهای که ارتش صهیونیستی دیگر توان ادامه جنگ را ندارد. همچنین افکار عمومی جهان نیز به محکوم سازی همراهی دولتهای غربی با جنایات صهیونیستها پرداختهاند. در چنین شرایطی میتوان گفت که رژیم صهیونیستی و آمریکا با رویکردی اجباری به مسئله آتش بس به دنبال کمرنگ سازی شکست در برابر حزبالله و جنایات خود در شمال غزه هستند که در اصل اجرای بعد دیگری نسل کشی در غزه در سایه انحراف افکار عمومی به ادعای آتشبس میباشد.
در جمع بندی نهایی میتوان گفت که تحرکات ادعایی اخیر با نام آتشبس نه یک رویکرد واقعی برای پایان جنگ بلکه راهکاری برای انتخابات داخلی آمریکا، فرار صهیونیستها از زنجیرهای از شکستها بویژه ناتوانی در برابر پدافند هوایی ایران و اقتدار حزبالله و الگو شدن سنوار برای جوانان فلسطینی، بوده است و پشتوانه اجرایی برای آن وجود ندارد. چنانکه حماس نیز بارها تاکید کرده آتشبس صرفا زمانی برقرار میشود که رژیم صهیونیستی از غزه خارج، امدادرسانی و بازسازی این منطقه اجرایی گردد که تاکنون ارادهای در طرفهای غربی برای تحقق این مهم دیده نشده است و در اصل آنها متهمانی هستند که حق ناجی بودن نداشته و باید مجازات شوند چنانکه در تجاوز اخیر صهیونیستها به حریم ایران نیز آمریکاییها کردیدور هوایی و هواپیمای سوخت رسان در اختیار صهیونیستها قرار داده بودند و نمیتوانند خود را از مشارکت در این جنایت تبرئه سازند.