نورنیوز ـ گروه بینالملل: سه سال از خروج اشغالگران آمریکایی، انگلیسی و ناتو از افغانستان میگذرد. اکنون در سومین سالگرد این خروج دولتمردان و رسانههای غربی در حالی به بازنشر اخبار و تحولات افغانستان میپردازند که محور آن را تنها بیان کاستیها، فقر، مشکلات اجتماعی و اقتصادی، مسائل زنان و دختران با محوریت تحصیل و کار و... تشکیل میدهد. نوع پردازشها چنان است که در نهایت به افکار عمومی جهان چنان القا میشود که اولا کشوری که در آن غرب دخالت نداشته باشد به ویرانی و نابوی میرود و لذا همه باید به سلطهگری غرب تن در دهند و ثانیا آنکه اسلام و آنچه حکومت اسلامی نامید میشود جز فقر و بدبختی دستاوردی رای ملتها ندارند و نسخه رهایی بخش همان تفکرات سکولار و تراوشات فرهنگی و اجتماعی غرب است. به عبارتی دقیقتر ماموریت این رسانهها آن است که راه نجات ملتها را از سر تا پا غربی شدن معرفی کنند.
هر چند که مشکلات اقتصادی و اجتماعی و کاستیهای موجود در افغانستان امری است که هیچ کس آنها را انکار نمیکند و تشکیل دولت فراگیر امری ضروری است، اما مروری بر تحولات سه ساله افغانستان باطل بودن نسخه ادعایی غربیها مبنی بر ناجی بودن غرب و نسبت دادن تمام مشکلات افغانستان به تفکرات دینی و اسلامی را آشکار میسازد. در نگاهی واقع بینانه و حقیقتجویانه در باب تحولات سه ساله افغانستان نکاتی چند قابل طرح است که رسانههای غربی به دنبال کتمان و پاکسازی آنها از اذعان عمومی هستند.
نخست آنکه سه سال پیش در چنین روزهایی غربیها بدون هیچ تعهدپذیری و در یک افتضاح کامل نظامی و سیاسی، به یکباره و شبانه افغانستان را ترک کردند بگونهای که حتی نتوانستند بسیاری از ادوات و تجهیزات خود را به خارج منتقل سازند. این خروج چنان ناگهانی و دزدانه بود که جهانیان از آن به عنوان یک رسوایی برای غرب بویژه آمریکا یاد کردند چنانکه پس از آن خروج اروپا بر لزوم تشکیل ارتش مستقل به دور از ناتو تاکید کرد. خروج ناگهانی اشرف غنی رئیس جمهور افغانستان از کشورش و وادادن ارتش در برابر طالبان به رسوایی سیاسی و نظامی دیگری برای غرب مبدل شد که مدعی بود در طول 20 سال اشغال افغانستان توانسته یک نهاد سیاسی و نظامی پایدار را برای این کشور رقم زند.
دوم آنکه غربیها زمانی از افغانستان فرار کردند که حتی به تعهدات خود در قبال افغانهایی که سالها در قالب مترجم و یا کارمند به آنها خدمت کرده بودند عمل نکردند. فاجعه انسانی در فرودگاه کابل و هزاران افغان که بر اساس تعهدات غرب باید از کشورشان خارج میشدند هرگز از اذهان عمومی پاک نخواهد شد. اولا در حالی که هزاران نفر در فرودگاه کابل بودند، به دلیل خودداری آمریکا از تامین امنیت این افراد، حمله انتحاری داعش جان بسیاری را گرفت در حالی که در واکنش به این کشتار نیز آمریکا خود مانند داعش جنایتی دیگر را رقم زد و به نام هدف قرار دادن مرکز داعش، خانههای غیر نظامیان را با جنگنده بمباران کرد که یکی از قربانیان آن خانوادهای 10 نفره بود که 7 نفرشان کودک بودند. ثانیا در رفتاری تحقیر آمیز در قبال افغانها در حالی که غربیها از انتقال افغانها به خارج خودداری میکردند تصاویری منتشر شد که در هواپیمایی یک سگ آمریکایی روی صندلی هواپیما نشسته بود در حالی که مردم افغانستان روی بالهای هواپیما آویزان بودند. درد آورتر آنکه چند روز پس از خروج غربیها هواپیمای اختصاصی برای بردن سگها و گربههایشان به افغانستان اعزام کردند در حالی که از انتقال هزاران افغان که تعهد به انتقال آنها داشتند خودداری کردند.
نکته قابل توجه آنکه طی روزهای اخیر در حالی رسانههای غربی در دورغ پردازی بزرگ با انتشار اخبار کذب برآنند تا چهرهای منفی از میزبانی همسایگان افغانستان به نمایش گذارند و حتی زمینهساز تنش منطقهای شوند، که رفتارهای غیر انسانی غرب با مردم افغانستان صرفا معطوف به فرودگاه کابل نبوده است. آنانی که موفق به خروج از افغانستان شدند در طول سه سال گذشته در بدترین وضعیت نژادپرستی و رفتارهای غیر انسانی در کشورهای غربی مواجه بودهاند. گزارش سازمان ملل اعلام میکند که کودکان افغانستانی بدون والدینشان در مراکز مهاجرین آمریکا در بدترین شرایط بهداشتی و انسانی به سر میبرند که بسیار بدتر از شرایط داخل افغانستان است. در کشورهای اروپایی نیز وضعیت مشابهی بوده است چنانکه در انگلیس گزارشهای رسمی از مفقود شدن کودکان پناهجویان افغان از هتلهای محل اسکانشان توسط قاچاقچیان انسان با همدستی پلیس و مقامات ارشد انگلیس حکایت دارد. دولتمردان محافظه کار انگلیس حتی حضور پناهجویان افغان در هتلها را بر نتابیده و آنها در وضعیتی غیر انسانی به کشتی بی بی استکهلم و پادگانهای نظامی متروکه منتقل کردند و حتی طرح انتقال آنها به رواندا را اجرا کردند. در دو هفته اخیر نیز پس از حمله یک نوجوان به چند کودک که به مرگ سه نفر منجر شد موج جدیدی از رفتارهای افراط گرایانه علیه پناهجویان از جمله افغانها به راه افتاده است در حالی که فرد ضارب اصالتا انگلیسی بوده و نه پناهجو. سازمان ملل رسما عنوان کرده است که رفتارهای دولتمردان انگلیس موجب افراط گرایی و نژادپرستی سیستماتیک علیه پناهجویان شده است که طبق آمار بخش قابل توجهی از آنها از افغانستان طی سه سال اخیر بودهاند.
سوم آنکه رسانههای غربی در حالی از فقر و بیکاری و بیماری و محرومیتهای اجتماعی و اقتصادی از افغانستان میگویند و آن را نتیجه حکومت اسلامی عنوان میکنند که این رسانهها از مصادره و غارت 9 میلیارد دلار داراییها افغانستان توسط آمریکا، اجرا نشدن میلیاردها دلار تعهدات غرب برای کمکهای انسانی به این کشور، اعمال تحریمهای اقتصادی علیه افغانستان، ناتوانی سازمان ملل در اجرای تعهدات غذایی و دارویی به این کشور به دلیل فشارهای غرب هیچ سخنی به میان نمیآورند. افغانستانی که 20 سال ویرانی و نابودی دوران اشغالگران را سپری کرده بود و ویترینهای زیبا و به اصطلاح پیشرفتهای که غرب به نمایش میگذاشت به یکباره فرو ریخت در طول این سه سال نیز غربیها همان روند نابودی افغانستان را با شیوههای تحریمی و تهدیدی در کنار اعزام و تقویت داعش به این کشور ادامه دادهاند در حالی که امروز رسانههای غربی هیچ اشارهای به این حقایق نمیکنند.
چهارم آنکه رسانههای غربی به خواست اربابان سیاسیشان در حالی چهرهای کاملا سیاه بدون هیچ امیدی به آینده برای افغانستان به نمایش میگذارند و ادعای پذیرش نکردن طالبان توسط غرب تا تحقق اهداف حقوق بشری آنها را مطرح میسازند و برای زنان و دختران افغان اشک تمساح میریزند که این رسانهها این روزها هیچ اشارهای به این ندارند که چندی پیش در نشست سوم قطر همین کشورهای اروپایی و آمریکا با طالبان به گفت و گو نشستهاند بدون آنکه هیچ اشارهای به مطالبات اجتماعی ادعاییشان داشته باشند. جالب توجه انکه در حالی که سازمان ملل عنوان کرد که طالبان توانسته کشت خشخاش و تولید تریاک را تا 95 درصد کاهش دهد (در حالی که اشغالگران میزان تولید را از 200 تن به 9 هزار تن رسانده بودند)، از خواستههای غربیها از طالبان در نشست دوحه را جلوگیری نکردن از افزایش تولید تریاک تشکیل میداد که جای تامل دارد.
پنجم آنکه رسانههای غربی در روزهای اخیر در پردازش سه سال کارنامه افغانستان هیچ اشارهای به اقدامات و تلاشهای گسترده و مستمر کشورهای منطقه در حمایت از افغانستان برای برون رفت از چالشهای سیاسی، اقتصادی، امنیتی، اجتماعی نکردهاند. کشورهایی همچون جمهوری اسلامی ایران که در کنار تاکید بر این اینکه ملت افغانستان خود باید تعیین کننده سرنوشت کشورشان باشند و در عین حال دولت حاکم بر کابل باید مطالبات اقتصادی و اجتماعی مردم را در کنار تشکیل دولت با حضور تمام جریانهای سیاسی در نظر داشته باشد، چندین نشست برای نزدیک سازی دیدگاههای گروههای افغانستانی در تهران برگزار کرده است.
نشستهایی با حضور نمایندگان کشورهای منطقه ایران، روسیه، چین، پاکستان و... با محوریت کمک به حل مشکلات افغانستان و مقابله با فتنه امنیتی غرب برای منطقه، در تهران، مسکو، پکن و... برگزار شده است که بیانگر ظرفیتهای منطقه برای رسیدگی به مشکلات بدون نیاز بیگانگان است. قابل توجه آنکه رسانههای غربی این روزها هیچ اشارهای به این تحرکات منطقهای که نقشی بسیار مهم در کاهش چالشهای افغانستان و منطقه داشته، نکردهاند و همچنان بر آناند تا نظام تک قطبی غربی را ناجی و حلال مشکلات معرفی کنند حال آنکه پرونده 20 سال اشغال افغانستان و سه سال اخیر این کشور نشان داد که غرب نه تنها ناجی نیست بلکه ریشه تمام مشکلات است و راهکار پایان این وضعیت نیز مقابله جهانی با یکجانبهگرایی غرب است؛ چنانکه در طول سه سال اخیر همسایگان افغانستان با درایت و همگرایی توانستهاند ضمن بهبود شرایط این کشور، مانع از تحقق اهداف بحران ساز و امنیت سوز غرب در منطقه شوند.
نورنیوز