نورنیوز-گروه سیاسی: در این تحلیل ها برخی از ظریف خواستند تا پشت دولت را خالی نکند و به کارش ادامه دهد و به دولت در حل مسائل کمک کند و از مسعود پزشکیان هم درخواستند کردند تا برای بازگشت ظریف به دولت تلاش کند چون به اعتقاد کارشناسان و چهرههای سیاسی انتصاب ظریف در دولت را با توجه به سابقه او به عنوان یک دیپلمات برجسته به نفع پیشبرد اهداف دولت در عرصه سیاست خارجی است و از همینرو حکم پزشکیان برای ظریف، با استقبال چهرههای سیاسی حامی دولت و حتی بخشی از جریان اصولگرا روبهرو شده است. به گفته انها ظریف این سرمایه نمادین در کنار دکتر پزشکیان میتواند در مقوله اعتماد اجتماعی مؤثر باشد. به همین دلیل هم معتقدند کنارهگیری ظریف بسیار نامطلوب بوده و آثاری منفی به دنبال دارد. اما برخی دیگر هم معتقدهستند که ظریف با این اقدام خود به دنبال سهم خواهی و فشار برای دولت برای تمامیت خواهی است. آنها اعتقاد دارند رفتار ظریف برای سهم خواهی است و فشار به دولت است ولی از سوی دیگر آنها اعتقاد دارند نباید دعواها و اختلافات که می تواند وجود داشته باشد و طبیعی است را علنی کرد و می توان ان را با گفتگو رفع کرد.
بازگشت ظریف
روزنامه سازندگی با تیتر «بازگشت ظریف» خواهان بازگشت این عضو از دولت چهاردهم شد و نوشت رئیسجمهور پزشکیان باید از تمام ظرفیت خود برای بازگشت ظریف به دولت و حل مسائل او استفاده کند. این روزنامه نوشت: گفتو گوها بین مردم در فضای مجازی و تحلیلگران همچنان ادامه دارد. شاید چنین واکنشهایی را بتوان ناشی از سخنانش در کارزار انتخاباتی مسعود پزشکیان دانست که تاکید میکرد «مهم است چه کسی در پاستور بنشیند». طبیعتا با این اوصاف مسعود پزشکیان باید تمام تلاشش را برای برگشت ظریف انجام دهد زیرا این امر بر هیچکس پوشیده نیست که دولت چهاردهم بدون یکی از بالهای پرقدرتش امکان پرواز برایش محدود خواهد بود، بنابراین نباید فراموش کنیم که ضرورت بازگشت محمدجواد ظریف که خودش به تنهایی وزنه سنگین انتخابات اخیر ریاستجمهوری بود، قابل انکار نیست.
ظریف با تمام توانش برای حمایت از پزشکیان به میدان آمد تا نگذارد سالها حضور تندروها و خالصسازان مجدداً تکرار شود. حضور او در این شرایط برای پاسخ به افرادی چون سعید جلیلی لازم بود. این اولین بار است که فردی مانند ظریف که بسیاری او را در قامت یک رئیسجمهور میدانند اینچنین وارد انتخابات شد و گفت: «فرض کنید من این روزها (انتخابات چهاردمین ریاستجمهوری) از خودم مایه نگذاشته بودم. من این آبرو را برای کی میخواستم؟»
همین تلاشها و سخنان پرشوقوشور ظریف بود که به قول خودش کت از تن درآورد تا بار دیگر برای ایران، مردمی که با صندوقهای رای قهر کرده بودند را به میدان بازگرداند که خب با اینکه حدود ۵۰ درصد شرکت نکردند اما باز هم بسیاری از مرددین به پزشکیان رای دادند تا کمی از بار تندرویها و افکار بسته از روی جامعه بکاهند.
ظریف در این سالها البته به دلیل دلواپسیهای گاه و بیگاه، بارها مود هجمه تندروها قرار گرفت و همچنان و حتی پس از وزارتش نیز پاسخگوی سوالات برجامی و غیربرجامی اقلیت نزدیک به جبهه پایداری هست، اما حتی یک بار هم از اعتبارش کم نشد و هر بار با وجود تلاش دلواپسان، توانست چهره واقعیتری از خود را به جامعه نشان دهد. در طول ۸ سال ریاست او بر وزارت امورخارجه در دوران ریاستجمهوری حسن روحانی تندروها از او و تیمش به عنوان باند نیویورکیها یاد میکردند و تمام تلاششان این بود که ظریف را منزوی و حتی خانهنشین کنند. هرچند که با روی کار آمدن دولت سیزدهم، فرصتی یافتند تا تمام کینهها را بر سر او خالی کنند و با ادعای اینکه ما بهتر از تیم ظریف میتوانیم، در این سه سال، نه ظریف بلکه کل کشور را از عرصه بینالمللی منزوی کردند.
مجلس نهم و دهم که بسیاری از تندروها و اصولگرایان را تشکیل میداد، تمام تلاشش را برای استیضاح ظریف به کار برد. تندروها و مخالفان با ادعای باخت ایران در برجام در کمیسیون امنیت ملی و صحن مجلس بارها تریبون گرفته و برد- برد بودن برجام را انکار کردند. به ظریف تاختند و البته دولت را هم بینصیب نگذاشته بودند.
خداحافظی پساز ۱۱ روز
دنیای اقتصاد با تیتر خداحافظی پساز ۱۱ روز به استعفای ظریف پرداخت. دنیای اقتصاد نوشت: فاصله سلام محمدجواد ظریف به دولت تازهنفس چهاردهم و خداحافظی او از دولت مسعود پزشکیان تنها یازده روز بود. یازده روز طول کشید تا وزیرخارجه پیشین و یار اصلی مسعود پزشکیان در رقابتهای انتخاباتی از پاستور خداحافظی کند. ظریف روز ۱۱مرداد از سوی رئیسجمهوری در حکمی به عنوان معاون راهبردی رئیسجمهور منصوب شد و مسوولیت مرکز بررسیهای استراتژیک ریاستجمهوری به وی سپرده شد. پستی که به باور کارشناسان به معنای ارتقای سطح عملکرد مرکز پژوهشهای استراتژیک ریاستجمهوری بود و این نوید را میداد که میتواند ارتباطی موثر میان این مرکز با دولت و همچنین استفاده از نظرات کارشناسان ایجاد کند.
کارشناسان و چهرههای سیاسی انتصاب ظریف در دولت را با توجه به سابقه او به عنوان یک دیپلمات برجسته به نفع پیشبرد اهداف دولت در عرصه سیاست خارجی میدانستند و از همینرو حکم پزشکیان برای ظریف، با استقبال چهرههای سیاسی حامی دولت و حتی بخشی از جریان اصولگرا روبهرو شده بود. این انتصاب البته مخالفانی هم داشت. آنها که حضور ظریف در جریان رقابتهای انتخاباتی به نفع پزشکیان را از ابتدا نقد میکردند و بازگشت مجدد وزیرخارجه سابق به پاستور را تاب نمیآوردند. آنها در تمام این روزها تلاش کردند تا به نوعی مانع همراهی ظریف با پزشکیان شوند، تا آنجا که او به پاشنهآشیل دولت کامل نشده پزشکیان تبدیل شد.
در این میان نقش او به عنوان رئیس شورای راهبری انتخاب وزرا نیز با نقدهای تند ازسوی مخالفانش همراه بود. این مخالفان صرفا وابسته به جریان رقیب نبودند. او حتی در میان برخی از همراهان رئیس دولت چهاردهم چندان محبوب نبود. شاید دلیل این عدم محبوبیت، راه و روش جدید او برای انتخاب اعضای کابینه تحت عنوان شورای راهبری بود. آزمونی تجربه نشده در کشور که البته در نخستین امتحان نتوانست به دلایل بسیار، نمره بالا کسب کند و به همه اهدافش برای انتخاب کابینهای تمام و کمال برسد. همه اینها در نهایت راه را برای ادامه کار ظریف در دولت سخت کرد و او را برای بازگشت به دانشگاه مصمم کرد.
اما پیاده شدن زودهنگام ظریف از قطار دولت چهاردهم، دو روایت دارد. نخست اختلافات پشتپرده در مورد انتخاب وزرا در شورای راهبری و دیگری فشارها به مسعود پزشکیان برای کنار گذاشتن ظریف از دولت. راویان هر دو داستان به فکتهای خود استناد میکنند. وزیر اسبق امور خارجه روز 22تیرماه، با حکم مسعود پزشکیان به عنوان رئیس شورای راهبری دوره انتقال دولت چهاردهم منصوب شد. در ادامه راه 30تیرماه، ظریف ۳۱ عضو این شورای مشورتی را معرفی کرد و طی مدت فعالیت این شورا تلاش کرد در شبکههای اجتماعی گزارشی از روند کار شورای مذکور به صورت مرتب به دنبالکنندگانش ارائه کند.
با این حال مرور زمان نشان داد کار شورای راهبری سختتر از آن چیزی است که در ابتدا تصور میشد. اما استعفا یا خداحافظی ظریف از دولت چه به دلیل اختلافات برسر انتخاب وزرا و عدم توجه به تصمیمهای شورای راهبری باشد و چه به دلیل تحمیل استعفا به او، میتواند برای دولت مسعود پزشکیان به معنی از دست دادن یکی از مهرههای کلیدی دولتش در پیشبرد امور باشد. همان دلیلی که احتمالا ساز مخالفت با حضور او را در دولت از همان ابتدا از سوی منتقدانش کوک کرد.
انتظار ظریف
روزنامه هم میهن هم با تیتر انتظار ظریف به بحث استعفای او پرداخته و نظر دو تن از فعالان سیاسی را پرسیده است. در این مطلب بیژن مقدم مدیر مسئول الف گفته که کنارهگیری ظریف ناامیدی را افزایش میدهد. بیژن مقدم، روزنامهنگار و تحلیلگر سیاسی اصولگرا متن کنارهگیری ظریف را دستمایه قضاوت رفتار او میداند:« نوشته آقای ظریف در حقیقت هم خلاف حرفهای قبلی او بود و هم اینکه به ناامیدی مردم کمک کرده و رئیسجمهور راهم تضعیف میکند. ظریف در اظهارات گذشته خود تاکید کرده که کمیتههایی که برای انتخاب وزرا برقرار شده جنبه مشورتی دارند و در انتها این رئیسجمهور است که وزرا را انتخاب میکند اما در حال حاضر اظهارات او به نحوی است که اینگونه برداشت میشود که چرا رئیسجمهور به نتایج کمیتهها بیاعتنایی کرده؟ و دست به انتخاب دیگری زده یا چرا به اولویت کمیتهها توجه نکرده است؟»
مقدم میگوید:«رفتار ظریف را به این دلیل نمیپسندم که منجر به ناامیدی میشود، اگر میخواهیم به رئیسجمهور کمک کنیم این راهش نیست. متن این نوشته تلویحاً حاوی استعفا، گلایه بسیار شدید و کنارهگیری از کل دولت و برگشت به دانشگاه است. این متن حتی خطاب به رئیسجمهور هم نبوده و اعلام عمومی شده است. این رفتارها معنا دارد و افرادی که فعالیتهای دیپلماتیک داشتهاند، بهخوبی میدانند که در عرصه دیپلماسی هر حرکت فرد و اصولاً زبان بدن او دارای معنی است. بنابراین حتماً کلمات هم معنی دارند.» او اضافه میکند:«ظریف دیپلمات کارکشته و باسابقهای است و ما رفتار او را نه براساس توضیحات بعدی که براساس متنی که منتشر کرده قضاوت میکنیم. بههرحال من این اقدام را در ابتدای دولت درست نمیدانم. رئیسجمهور باید مردان خودش را انتخاب کند؛ با لحاظ کردن ملاحظات. او نمیتواند چشمانش را به همه واقعیتهای بیرونی و میدانی ببندد. جریان اصلاحات، حاکمیت، افرادی که برای رئیسجمهور شدن پزشکیان زحمت کشیدند و حتی شخص ظریف بخشی از واقعیت هستند که همه آنها باید مورد توجه رئیسجمهور قرار گیرند. او به همه موارد نمیتواند پاسخ دهد و باید به او حق داد.» مقدم تاکید میکند که پزشکیان در موقعیت خاصی قرار دارد و باید به او کمک کرد؛ بهویژه از سوی افرادی مانند ظریف.»
محمود صادقی، حقوقدان و نماینده مجلس دهم اما ظریف را یک سرمایه نمادین با پایگاه اجتماعی گسترده در جامعه توصیف میکند و میگوید:«با توجه به نقش تعیینکنندهای که آقای ظریف در دولت آقای روحانی در بحث برجام و بهخصوص گشایش سیاست خارجی داشتند در حافظه تاریخی ملت ما بهعنوان یک فرد خدمتگزار و مؤثر برای منافع ملی کشور ثبت شدند. حضور او در انتخابات و در کنار دکتر پزشکیان در تبلیغ او و جلب اعتماد مردم بسیار مؤثر و تعیینکننده بود. بعد از انتخابات هم زحماتی که ظریف بهعنوان رئیس شورای راهبری برای هماهنگی میان کارگروهها و کمیتهها کشید بسیار مؤثر بود.»
به باور این فعال سیاسی اصلاحطلب ضروری است که برای بازگشت دوباره ظریف تلاش شود:«به دلیل برخی کجسلیقگیهایی بهویژه در بحث استعلام و ایرادهایی که گرفته شده، این شرایط ایجاد شده است. درحالیکه به لحاظ حقوقی و حتی با این قانون سختگیرانه هم موارد مطروحه شامل ظریف نمیشود. به نظر من کماکان حضور این سرمایه نمادین در کنار دکتر پزشکیان میتواند در مقوله اعتماد اجتماعی مؤثر باشد. به همین دلیل هم معتقدم کنارهگیری ظریف بسیار نامطلوب بوده و آثاری منفی به دنبال دارد.» این حقوقدان خطاب به ظریف درخواست میکند که در تصمیم خود برای کنارهگیری تجدیدنظر کند و در کنار دولت باقی بماند:«حضور او به هر عنوانی میتواند باعث همافزایی و تقویت کار کارشناسی این کابینه بهویژه در حوزه روابط بینالملل باشد.»
آیا کنارهگیری ظریف میتواند هشداری به پزشکیان برای عمل به وعدههایشان باشد؟ سوالی که صادقی در پاسخ به آن میگوید:«بله، یکی از شعارهای مهم رئیسجمهور در واقع گشایش این قفس بود؛ رفع تحریمها و گشایش در حوزه روابط بینالملل. ظریف هم نماد توسعه روابط بینالملل و رفع تحریم است. معتقدم حضور او در کنار دولت میتواند نویدبخش تحقق یکی از وعدههای مهم رئیسجمهور باشد.»
ظریف که در 1403 ظریف نشد!
روزنامه اعتماد هم با تیتر ظریف که در 1403 ظریف نشد! نوشت خداحافظی تلخ محمدجواد ظریف در ساعات پایانی یکشنبه، به سرعت برق در فضای رسانه پیچید و یک بار دیگر نشان داد شاید رنجشی دوباره آن را پدید آورده باشد. چه فرقی میکند که دلیلش اعتراض به انتخاب وزیر کشور کابینه پزشکیان نه در دقیقه90 که در دقیقه 120 آنهم در فرآیندی غیرمتعارف باشد یا در واکنش به قانونی که تابعیت اعضای خانواده، مانع گرفتن پستهای حساس است.
مهم آن است که محمدجواد ظریف در یک دهه گذشته از مردان اول در عرصه سیاست ایران است. بدون او نه مذاکرهای برای رفع تحریم صورت میگرفت، نه برجام به نتیجه میرسید، نه مردم به زندگی بهتر امیدوار میشدند، نه برگهایی درخشان به نام «محمدجواد ظریف» به کتاب تاریخ ایران افزوده میشد. اگر تمام سابقهاش را نگاه کنید، نقطه تاریک پیدا نمیکنید. رفتار 40 ساله شخصیاش حتی از پزشکیان بیحاشیهتر است، اما تعداد مخالفانش و حتی دشمنانش بسیارند. همه دشمنیها هم به این دلیل است که شکستشان را از چشم او میبینند. ظریف دکترای بدون رانت و سهمیهاش را از دانشگاه معتبر امریکایی در سال 1366 گرفت. 7 سال بعد به عنوان استادیار در دانشکده وزارت خارجه مشغول شد و اکنون پس از 40 سال تدریس و دهها مقاله علمی، هنوز دانشیار است و در برابر ارتقای او به مقام استادی مقاومت میشود. این درحالی است که بسیاری از دانشجویانش استاد تماماند. او با اینکه وزیر و رییس هیات امنای دانشکده وزارت خارجه بود، در سال 98 برای جلوگیری از هرگونه شائبه رانت، با رتبه استادیاری به دانشگاه تهران منتقل شد و درآنجا به دانشیاری رسید. ظریف از طرف پدری و به ویژه مادری، خانوادهای ثروتمند داشته اما امروز منبع درآمدی جز حقوقش ندارد. هرگز تن به کار اقتصادی و اصطلاحا بیزینس نداده است. فرزندان ظریف از جنس بعضی آقازادهها نیستند. پسر، دختر و عروسش با اینکه در رشتههای تخصصی درس خواندهاند، بیکارند و او حتی یک سفارش برای هیچکدام نکرده است. پسرش با نام خوانساری (پسوند نام خانودگیاش) خود را معرفی میکند که از رانت پدر استفاده نکند. از کار در بهترین شرکت مخابراتی امریکایی بیرون آمد تا قبل از وزارت پدرش به ایران برگردد. از چندین شرکت بزرگ ایرانی کنارهگیری کرده تا توقعاتشان برای استفاده از نام پدرش را پیگیری نکند.
عروس دکتر ظریف هم با مدرک دکترای نانو از امریکا در دانشگاه امیرکبیر کار اداری میکند. پدر عروسش نیز که معاون دکتر عارف در دانشگاه تهران بوده و تلاشی برای استخدام او در هیات علمی نکرده چون ملاحظه ایجاد شائبه را دارد. از ظریف باز هم میتوان گفت و نوشت، اما چنین سخنانی در دل سنگ کسانی که با او سر دشمنی دارند، کارگر نمیافتد. ظریف، هنوز میتواند میلیونها ایرانی را پای صندوق رای بیاورد تا بدخواهان نتوانند، آدم خود را از صندوق درآورند و همین جرم کوچکی برای ظریف نیست. دشمنانش وقتی آسوده خاطر میشوند که مانند تاریخ امیرکبیر، حکمی را به علیخان فراشباشی بسپارند که در آن به راحت کردن امیر، امر کرده باشند. اما امروز امیر کجاست و دشمنانش کجا؟ نام امیر بر تارک تاریخ میدرخشد و دشمنانش به لعنت تاریخ گرفتار آمدهاند.
معمای ظریف
روزنامه شرق با تیتر معمای ظریف درباره این استعفا با چهرههای سیاسی گفت و گو کرده و نظر انها را آورده است. اسماعیل گرامیمقدم ابتدا روی ارتباط بین اعتراضها و انتقادها به فهرست وزرای پیشنهای کابینه مسعود پزشکیان با کنارهگیری محمدجواد ظریف از دولت چهاردهم متمرکز میشود و به «شرق» میگوید: «مسعود پزشکیان قطعا اگر هر فهرست دیگری را حتی با حضور تمام اصلاحطلبان برای کابینه خود به مجلس پیشنهاد میداد، باز مورد انتقاد و هجمه یک طیف دیگر قرار میگرفت». بنابراین اگرچه عضو شورای مرکزی حزب اعتماد بخشی از انتقادها به وزرای پیشنهادی را وارد میداند، اما در عین حال متذکر میشود که «مسعود پزشکیان نمیتواند هیچ فهرستی از وزرای پیشنهادی خود ارائه کند که روی آن یک اجماع کامل و صددرصدی و بدون انتقاد و اعتراض شکل بگیرد». کمااینکه به گفته گرامیمقدم در هیچکدام از دولتهای جمهوری اسلامی ایران چنین روندی مشاهده نشده که نسبت به تشکیل دولت و وزرای پیشنهادی، انتقادها، فشارها و هجمهها صورت نگرفته باشد. بنابراین فعال سیاسی اصلاحطلب بخشی از انتقادهای واردشده را طبیعی تلقی کرده، ولی همزمان تصریح میکند: «نباید این اختلافها باعث کنارهگیری افراد از دولت شود». ازاینرو، تحلیلگر مسائل سیاسی استعفای شبانه ظریف را صرفا به دلیل اختلافنظر بر سر تشکیل کابینه یا حضور برخی افراد در برخی وزارتخانههای خاص جایز نمیبیند. چون به گفته او «اگرچه شورای راهبری دولت چهاردهم و کمیتههای مربوطه گزینههای خود را مطرح کردند، اما قرار نیست در عالم سیاست همه چیز طبق برنامهریزیهای افراد پیش برود». از منظر گرامیمقدم، «سیاست عالم واقعیت است و قطعا نمیتواند بر اساس میل و خواست یک فرد یا جریان سیاسی همه چیز تعریف شود». کما اینکه به گفته او، «در هیچجای دنیا چنین روندی وجود ندارد». لذا ایندست اتفاقها به باور گرامیمقدم نشان میدهد «هنوز سیاستورزی در ایران با نُرم جهانی و استانداردها فاصله معناداری دارد». از سوی دیگر، عضو شورای مرکزی حزب اعتماد با وجود آنکه بخشی از انتقادها را به مسعود پزشکیان وارد میداند، همزمان یادآور میشود: «باید از یک سو به رئیسجمهور منتخب فرصت پاسخگویی داد و از طرف دیگر فرصت کار».
سعید نورمحمدی سخنگوی حزب ندای ایرانیان تأکید میکند که «اگر کنارهگیری محمدجواد ظریف از دولت ارتباطی به نحوه چینش کابینه و انتقادها به فهرست وزرای پیشنهادی دولت چهاردهم داشته باشد، نباید رئیسجمهور را مقصر دانست»؛ چراکه به گفته این فعال سیاسی اصلاحطلب، «اولویت مسعود پزشکیان با شعارها، وعدهها راهبردها و برنامههای کلان دولت چهاردهم است، نه افراد». لذا از منظر او امکان دارد «برای یک وزارتخانه، انتخاب یک گزینه اصولگرا، کارآمدی و کارکرد بهتری از اصلاحطلبان داشته باشد». با چنینی خوانشی، نورمحمدی باور دارد «نباید متر و معیار سنجش کابینه و انتقادها و اعتراضها را روی خطکشیهای سیاسی نامزدهای پیشنهادی مسعود پزشکیان قرار داد.» او این نکته را هم پیش میکشد که «اگر بنا بر برخی گفتهها، دلیل استعفای محمدجواد ظریف از دولت پزشکیان ناظر بر بحث حقوقی مربوط به مشاغل حساس مصوب سال ۱۴۰۱ باشد، باز هم باید بانی وضع کنونی را همان جریانهایی دانست که مشارکت فعال و جدی در انتخابات مجلس یازدهم نداشتند و زمینه را برای حضور رادیکالها فراهم کردند که در نهایت همان رادیکالها به خود اجازه دادند با تصویب برخی قوانین مانند عدم بهکارگیری افراد با فرزندان دوتابعیتی در دولت و کابینه، فضا را برای فشار به دولت مسعود پزشکیان و کنارهگیری محمدجواد ظریف فراهم کنند».
اما برخی دیگر از روزنامه ها از بعد دیگری به استعفای محمدجواد ظریف از معاونت راهبردی نگریستند و انتخاب او را غیرقانونی دانستند و از سوی دیگر استعفایش را سهم خواهی عنوان کردند و اعتقاد دارند که منظور از وفاق ملی جلب نظر کسانی که به او رای داده اند نیست بلکه جلب نظر کسانی هم است که به او رای نداده اند.
عبور مدعیان اصلاحات از سهمخواهی به تمامیتخواهی
روزنامه کیهان با تیتر عبور مدعیان اصلاحات از سهمخواهی به تمامیتخواهی، نوشت: افراطیون مدعی اصلاحات با تهدید و اهانت به رئیسجمهور به دلیل عدم معرفی همه وزرای پیشنهادی آنان به مجلس، بار دیگر منش دیکتاتوری خود را به نمایش گذاشتند. میل رسیدن به مقام و سهمخواهی آنها از دولت به تمامیتخواهی رسیده است. آنها توقع داشتهاند رئیسجمهور وابسته و تابع آنها باشد و دیکتههای آنان را بنویسد. هشدارهای قبلی درباره نفوذ منافقان متظاهر به اصلاحطلبی در اطراف رئیسجمهور هر روز نمایانتر میشود. باند اشرافی و آلوده افراطیون مدعی اصلاحات، کابینهای ضد آرمانهای انقلاب اسلامی میخواهند و با وجود آنکه اعتراف میکنند 60 درصد وزرایی که به پزشکیان پیشنهاد کرده بودند، به مجلس معرفی شدهاند، رئیسجمهور را به دلیل عدم معرفی مابقی، هدف تهدید و اهانت قرار دادند. گشودن آتش توهین و ارعاب علیه پزشکیان ساعاتی پیش از معرفی کابینه به مجلس آغاز شد و پس از آن نیز ادامه پیدا کرد. این طیف بار دیگر منش دیکتاتوری خود را به نمایش گذاشته است. میل رسیدن به مقام و سهمخواهی آنها از دولت به تمامیتخواهی رسیده است. در همین راستا، ظریف که رئیس شورای موسوم به راهبری انتخاب اعضای کابینه و معاون موسوم به راهبردی رئیسجمهور بود، با انتشار متنی استعفا کرد. که بار دیگر معلوم شد که افراطیون مدعی اصلاحات خود را کارفرمای رئیسجمهور میدانند و او را مطیع خود میخواهند، از همین رو، از استقلال پزشکیان برآشفتهاند و فریادشان درآمده است. ظریف نیز به همین دلیل استعفا میکند. اما سؤال اینجاست که چرا همان هفته قبل متن استعفای خود را منتشر نکرده و کنارهگیری نکرده است و تا معرفی لیست وزرا به مجلس و پس از آن درنگ کرده است؟ پرسش دیگر این است که اگر وی هفته قبل به دلیل منع قانونی ناشی از تابعیت قهری فرزندش انصراف داده، چرا در متن نخستی که منتشر کرده، علت استعفا را تلویحا موضوع چینش کابینه اعلام کرده است؟ این تعلل و دوری از حقیقت، نشانگر دو مسئله است؛ اول اینکه ظریف نمیخواسته انتصاب غیرقانونیاش در کابینه آشکار شود و دوم اینکه وی و پدرخواندگان باند منافق مدعی اصلاحات به باجخواهی و تهدید رئیسجمهور به دلیل استقلال وی و عدم تمکین به همه وزرای پیشنهادی آنها مبادرت کردند و این اقدام در فاصله زمانی کوتاهی از معرفی لیست وزرا به مجلس انجام گرفته است. این نکته هم گفتنی است که در قانون آمریکا ترک تابعیت داوطلبانه ممکن است. نکته دیگر این است که طبعا طرح این مسائل به معنای قابل دفاع بودن کارنامه همه وزرای پیشنهادی نیست.
تهدید و اهانت افراطیون مدعی اصلاحات و اعتدال علیه رئیسجمهور و استعفای ظریف، هشدارهای کیهان درباره احاطه رئیسجمهور توسط زاویهدارها با انقلاب، محکومان امنیتی و افراد مسئلهدار را ثابت کرد و نشان داد شورای موسوم به راهبری انتخاب اعضای کابینه پوششی برای تحمیل دوباره وضعیت عقبگرد در دولت آن مدعیان بوده است. آنها توقع داشتهاند رئیسجمهور وابسته و تابع آنها باشد و دیکتههای آنان را بنویسد و این اهانت به پزشکیان است.
بازی پدرخواندگان افراطیون مدعی اصلاحات و مجرمان امنیتی در گروهک موسوم به شورای راهبری با مهره سوخته ظریف برای تهدید رئیسجمهور، بخش دیگری از طرح ضدامنیتی آنهاست که باید تحت پیگرد دستگاههای مسئول قرار گیرد.
فشار حداکثری برای خالصسازی
روزنامه فرهیختگان هم در مطلبی به استعفای ظریف واکنش نشان داد و ان را مانند روزنامه کیهان خالص سازی عنوان کرد. این روزنامه با تیتر فشار حداکثری برای خالصسازی به قلم مسعود فروغی است نوشت: یکم. استعفای ظریف کار را برای مسعود پزشکیان سخت کرد. رئیسجمهور با این متن استعفا متهم به خالی کردن پشت مهمترین حامی انتخاباتی و بازوی راهبردی-مشورتی خودش شد. اگر پزشکیان به این استعفا واکنش نشان ندهد روایت ظریف تثبیت میشود، اگر برای پشیمان کردن معاون سابق دستبهکار شود مجبور به عقبنشینی از برخی تصمیمات میشود و این یعنی استعفا و فشار به رئیس دولت جواب میدهد. اختلافنظر درون هر دولت و مجموعه بزرگ سیاسی طبیعی و عادی است. ظریف میتوانست با برخی انتخابهای پزشکیان مخالف باشد ولی این اختلاف را به صحنه سیاسی نیاورد. او میتوانست در کنار رئیسجمهوری که همین چند هفته قبل او را بهترین گزینه میدانست بماند و اشکالات را تا حد ممکن رفع کند ولی دعوا و آتش انداختن به دامان دولت را انتخاب کرد. نتیجه این اقدام ظریف قطعا فشار به دولت چهاردهم از سوی همکیشان سیاسی و بدنه اجتماعی است. رئیسجمهوری که از هفتههای ابتدایی کارش اینچنین تحت فشار دوستان قرار بگیرد، کار راحتی نخواهد داشت. در همین دیدارهای اخیر رهبر معظم انقلاب بهخصوص با نمایندگان مجلس، به برخی نیروهای سیاسی که تفاوت ارگانیک با دولت جدید دارند توصیه علنی شد موفقیت دولت را موفقیت همه بدانید. چقدر عجیب و حیرتآور است که دوستان رئیسجمهور این موضع عقلانی را قبول ندارند و زیر میز دولت زدند.
دوم. اصلاحطلبان باید خیلی زود اقدام غیرمدبرانه ظریف را جبران کنند. نتیجه این ضربه عاطفی به پزشکیان دورتر شدن آنها از دولتی خواهد بود که هنوز کارش را شروع نکرده است. این فاصلهگذاری زودهنگام بدون اثر اجتماعی خواهد بود و فقط معیاری برای برخورد ناجوانمردانه با دولت میشود. علاوهبر آن تصویر قهری این استعفا بنبست خودساختهای است که یک نیروی سیاسی برای یک مجموعه بزرگ میسازد. چنانکه این سوال تاریخی برای همیشه بدون جواب باقی خواهد ماند: تضمین اینکه شما تا آخر یک مسیر با ما خواهید بود، چیست؟
سوم. نکته نهایی درباره استعفای ظریف تصویری است که او از خودش ساخت. او آنگونه که خودش در کتاب خاطراتش نقل کرده است، زیاد استعفا میدهد. این حجم از پشیمانی مکرر و زودهنگام از راهانداختن یک مسیر چگونه قابل توجیه است؟ جناب ظریف بهتر از هرکسی میداند شخصیتی که 5 بار در دولت روحانی و یکبار در دولت نوپای پزشکیان استعفا داده (قبلتر از دوران روحانی را بررسی نکردیم!) نمیتواند اساسا فرد مورد اعتمادی برای نسخهپیچی برای آینده کشور باشد، چون اگر اهل دیدن همه جوانب بود، در کمتر از 40 روز با رئیسجمهوری که خودش دست آن را بالا میبرد به بنبست نمیرسید! میزان قهرهای جناب ظریف با دولتها و شخصیتهای مختلف زیادتر از آن است که قابل توجیه باشد. شاید بهتر باشد قبل از اینکه او به دانشگاه برگردد تا درس روابط بینالملل را با دانشجویانش ادامه دهد، فکری به حال این رویه سینوسی کند.
جراح زیر تیغ!
روزنامه جوان با تیتر جراح زیر تیغ! به زیر سوال بردن اصلاح طلبان به قلم غلامرضا صادقیان سردبیر نوشت: عنوان «زیر تیغ» چندان مطلوب ما نبود، اما چون بابطبع روزنامههای اصلاحطلب بود که هرگاه کسی به یکی از چپها در سیاست نگاه چپ میکرد، بیدرنگ خود را زیرتیغ مینامیدند و یکی از پرتکرارترین تیترهای رسانهای آنها بود، از باب یادآوری میتوان به آنان گفت حملههای شدید و مداخلهجویانه به رئیسجمهور با ادبیات رکیک چونان محسن رنانی، و تهدید و تضعیف او با استعفا و بهانهجویی و زیادهطلبی با ادبیات متناقض چونان محمدجواد ظریف، زیرتیغبردن جراحی که او را جراح مشکلات کشور مینامیدید، نیست؟!
مسئولیتپذیری ظریف در دولت و رفتن او با این روش، با آنکه به قوانین تابعیت فرزندان آشنا بود و آخرت کارش را میدانست، فقط میتواند اقدامی برای بهچالشکشیدن دولت و در پی آن کل کشور توصیف شود. دقیقاً همان کاری که رنانی کرد و میکند. رنانی با آن همه ادعا باید بداند که پزشکیان با شعار «میخواهم از تمامی دولتها وزیری در کابینه داشته باشم» و میخواهم دولت وفاق ملی تشکیل دهم (با همان منظوری که او از وفاق دارد، نه آنچه دیگران برای او تعبیر میکنند) به میدان آمد. این شما بودید که دور او جمع شدید و پزشکیان در همان روزهای اول وقتی به او گفتند اینها دیگر کیاند که دور خود جمع کردهای، گفت «اینها خودشان میآیند و من میخواهم رأی جمع کنم و به هیچکس نه نمیگویم». پس شما خودتان دور او جمع شدید که به او مشورت بدهید. هرچند انتخاب وزیرانی از دولتهای قبل (چه روحانی، چه رئیسی) تحفه نیست که بخواهید آن را بر سر او بکوبید. وزیر، تابع رئیسجمهور است و در دولت او هضم میشود. این را بهخوبی اصلاحطلبانی که سابقه حضور در قدرت دارند، فهمیدهاند و برای همین کابینه را مناسب میدانند (مثل ابطحی)، اما کسی مثل رنانی که افتخار میکند ۲۲ سال است مقام دولتی نگرفته است، قادر به فهم این مسئله نیست و حالا سه هفته حضور در شورای راهبری و سفر از اصفهان به تهران را توی سر رئیسجمهور میکوبد و به او میگوید آبروی ما را بردی! «آقای پزشکیان آبروی ما را بردی! امید ما را ناامید کردی! هنوز رئیسجمهور نشده رفوزه شدی!... بدون هیچ مواجب و منفعتی، سه هفته به تهران آمدم و شبانهروزی با شورای راهبری همکاری کردم و به خانه برگشتم. اگر هیچ اثری از عزم شما برای حفظ سرمایه اجتماعی خودتان پدیدار نشود، ما نهتنها کمکی نمیتوانیم بکنیم بلکه ممکن است مجبور شویم بابت همان سه هفته همکاری هم استغفارنامه بنویسیم!»
ظریف گویی در استعفا و تخریب موقعیت رئیسجمهور، مصداق عینی و عملی رنانی است! قبلاً نوشتهام که ظریف در سستی رأی و قهر و خانهنشینی و تخریب هویت نظام در جلسات خصوصی و کلاً در فاجعهباری در سیاستخارجی (و حالا داخلی) همان نتایج احمدینژاد را برای کشور داشت. او میدانست که تابعیت بچههایش (چه قهری، چه التماسی!) مانع قانونی پذیرش مسئولیت حساس است. اما شاید انتظار فراقانونی از رئیسجمهور داشته که با حکم حکومتی آن را حل کند! یا شاید مانند برخی دیگر از مسئولان نظام از یک جایی به بعد دیگر خود را اعم و اهم از قانون میداند! هرچند گفته شده جداشدن او از دولت موجبات خشنودی حلقهای از اطرافیان رئیسجمهور را فراهم کرده است، اما تضعیف و تخریب دولت با رفتار او بر سر جای خود است، اما چرا باید منتش و طلبکاریاش بر سر و به حساب جناح مقابل گذاشته و نوشته شود! رسانههای اصلاحطلب بعضاً حلقه دوستان رئیسجمهور (دبیری، قائمپناه و حتی عارف) را عامل حذف ظریف میدانند؛ و برخی دیگر روایتهای پشتصحنه دیگری دارند. اما همزمان این روایتهای خود را فراموش میکنند و تضعیف دولت پزشکیان را به جریان فشار حکومتی ربط میدهند! در آغاز تبلیغات ریاستجمهوری مشفقانه به رئیسجمهور تذکر دادم که وقتی بیش از حد بر کارشناسنبودن خود تأکید میکنید، بهزودی و در صورت پیروزی برای خود دردسر بزرگی درست خواهید کرد زیرا در آن زمان دیگر ما دهها رئیسجمهور داریم که هرکدام خود را سرپرست مردم میداند. همین حس و حال ظریف و رنانی و برخی دیگر دقیقاً تعبیر آن پیشبینی بود.
بهتراست دکتر مسعود پزشکیان بیتوجه به حواشی افرادی مثل ظریف که بیشتر در حاشیهها سیر میکند تا در متن، و بیتوجه به ادبیات رکیک رنانی که موقعیت حضور او در کمک به یک دولت، وجه پنهانی از او و برخی دیگر از روشنفکران ما را عیان کرد، با قدرت به کار خود ادامه دهد. قبلاً از رئیسجمهور تقاضا کردم که «کار را با قدرت در دست بگیر (خذها بقوه)» و حالا دلیل آشکارتری برای تکرار این تقاضا دارم. خود را وقف عموم مردم کن که «از بن دندان» باور دارند پیروزی و توفیق دولت تو پیروزی آحاد مردم و پیروزی کشور است، نه کسانی که بالا و پایینشدن نفر اول و دوم و سوم فهرست شورای تصویبیشان، آنقدر برای آنها گران تمام میشود که تو را «رفوزه» مینامند!
وفاق ملی ماییم!
روزنامه وطن امروز با انتقاد از رفتار اصلاح طلبان با تیتر وفاق ملی ماییم! نوشت: «وفاق ملی» شعار سیاسی قشنگی است و از حق نگذریم اصلاحطلبان در ساخت و استفاده شعارهای قشنگ سیاسی مهارت دارند و همه هم برایشان کف میزنند و هورا میکشند اما دولت با شعار اداره نمیشود و کذب شعارها در میدان اجرا زود عیان میشود.
وفاق ملی با چه کسانی؟ دولتی اگر قرار است - در محتوا و نه صرفا در نام - دولت وفاق ملی نام بگیرد، با چه کسانی باید در سازش و وفق باشد؟ با همجناحیهای خود؟ آنها که جزیی از این دولت هستند و پشتوانه سیاسی و منبع انسانی دولت خود هستند و وفاق با آنها از قبل بوده است، پس تشکیل دولتی با حضور همحزبیهای خود نمیتواند دولت وفاق ملی باشد. وفاق با کسی و جریانی و حزبی معنا مییابد که پیش از آن، وفقی میان آنها و دولت نبوده است و حالا فرد پیروز انتخابات میخواهد برای وحدت جامعه و شاید برای اعتقاد واقعی به شایستهسالاری، از چهرههای آنان هم در دولتش بهره ببرد.
اما رفتار اصلاحطلبان پس از معرفی هیات وزیران پیشنهادی پزشکیان نشان میدهد که منظور آنها از وفاق ملی و تبلیغ چنین عنوانی برای دولت پزشکیان، صرفا وفاق با آنها بوده است، اگرنه هیچ حجم از برآشفتگی و زیر میز زدن برای آنکه 3-2 وزیر دلخواه ما نیستند، معنی دیگری نمییابد. چند هفته فریاد زدید دولت وفاق ملی، حالا 3-2 وزیر غیردلخواه را برنمیتابید؟ پس منظورتان وفاق با چه کسانی بود؟
همین جبهه اصلاحات ایران که این روزها درباره وزرای معرفیشده میگوید «ترکیب معرفیشده حتما با معدل انتظار و مطلوب جبهه اصلاحات فاصله دارد»، همان جبهه اصلاحاتی است که پیش از تایید صلاحیت کاندیداهای انتخابات ریاستجمهوری چهاردهم، نام مسعود پزشکیان را به عنوان یکی از ۳ نفری که کاندیدای نهایی از میان آنها انتخاب میشود، اعلام کرد. از آن روز حدود ۲ ماه گذشته و آیا در این ۲ ماه مسعود پزشکیان تغییر هویت و ماهیت داده است که اینگونه بر او میتازند؟
اصلاحطلبان رئیسجمهور نمیخواهند، یک تدارکاتچی میخواهند که با تصمیمات گرفته شده در جلسات حزبی و محفلی یا تحریریههای رسانههای اصلاحطلب امورات دولت و کشور را پیش ببرد، به توصیهها «نه» نگوید و تن به سهمخواهی احزاب مختلف اصلاحطلب دهد. آنگاه وفاقی که ملیاش مینامند، از نظر آنان شکل گرفته است. وفاق یعنی ما، ملی یعنی ما و حتی ایران و مردم یعنی ما! دیکتاتوری اصلاحطلبان پیچیده در شعارهای دموکراتیک و مردمسالارانه است. پیشتر گفتیم که در ساخت و استفاده شعارهای قشنگ مهارت دارند. کسی البته نمیتواند به پزشکیان بگوید تو باید دولت وفاق ملی تشکیل دهی، تصمیم فقط با خود اوست اما وقتی نام «وفاق ملی» بر دولتش زد، این نام لوازمی دارد که نمیتوان به آن پایبند نبود، مگر آنکه همه چیز فقط نام و شعار و ادعا باشد. پزشکیان روزهای سختی در پیش دارد، نه بخاطر منتقدانش که از قضا منتقدان منصف و بااخلاقی دارد که در هیاتهای مذهبی با روی خوش و هدیه به استقبالش رفتند و حتی خریدش با نوهها را با ذوق بازنشر میکنند، اگرنه منتقدان شهید رئیسی صاحب یک بقالی را به خاطر تعارف شکلاتی به رئیسجمهور آواره کردند.
روزهای سخت پزشکیان به خاطر همین همفکران اصلاحطلب او است، همین سهمخواهانی که پا بر گلوی دولت میگذارند و به زور استعفا از مقامی 9 روزه هم شده، نفس دولت را میگیرند تا به حرف آنان گوش دهد. حالا ماه عسل انتخاباتی پزشکیان و اصلاحطلبان به پایان رسیده و لابد تاکنون پزشکیان دریافته که حملاتی تندتر از مناظره با رقبای انتخاباتی را از دوستان و همفکران اصلاحطلب خود خواهد داشت و باید آماده باشد.
شوک استعفای ظریف
محمد جواد ظریف چند ساعت بعد از اعلام کابینه چهاردهم از دولت استعفا کرد و خبر آن تا ساعتها موضوع تحلیل کاربران در شبکههای اجتماعی بود.
شوک استعفای ظریف که در طول میتینگ های انتخابی همراه و همپای مسعود پزشکیان بود واکنش های متفاوتی درپی داشت.
استعفای ظریف را برخی ناشی از عدم رضایت از کابینه پیشنهادی عنوان کردند و برخی هم مسایل مربوط به تابعیت دوگانه فرزندان وی. اما دلیل این استعفای نابهنگام هر چه که هست و بود کنار رفتن بازوی دولت چهاردهم و رئیس جمهوری منتخب بود.
در زیر نگاهی داریم به واکنش ها به این استعفا.
توضیح ظریف درباره متن استعفا از حضور در دولت پزشکیان
سلام بر مردم بزرگوار ایران.
پیام دیشب بنده بهمعنای پشیمانی و یا ناامیدی از دکتر پزشکیان عزیز و یا مخالفت با واقعگرایی نیست؛ بلکه به معنای تردید در مفید بودن خودم در معاونت راهبردی است.
البته برخی مردودین از جانب مردم، با تفسیر عجیبی از قانون مصوب ١٤٠١، اشتغال بنده در مشاغل حساس را به بهانهای برای فشار بر دولت چهاردهم تبدیل کردهبودند. بنده نیز برای جلوگیری از هرگونه شائبه یا بهانه برای کارشکنی در کار دولت دکتر پزشکیان عزیز، هفته گذشته طی نامهای از معاونت راهبردی رئیس جمهور انصراف داده بودم.
آذر منصوری: بمانید و ادامه دهید
آذر منصوری رییس جبهه اصلاحات ایران در توییتی در واکنش به استعفای محمدجواد ظریف نوشت: از اعلام کناره گیری جنابعالی بسیار متاسف شدم. زحمات بسیاری در انتخابات و همراهی با دکتر پزشکیان و نیز شورای راهبری متقبل شدید و به طور قطع حضور شما در ادامه نیز مزیت های بسیاری به خصوص برای پیگیری مطالبات مردم دارد. بمانید و ادامه دهید.

تکاپوی چند ماهه اش ستایش خواهد شد
علیرضا معزی: تکاپوی چند ماهه اش برای ایران ؛ چنان میانهی میدان ایستادنش و ساختار سازی اش برای پر کردن کاستی های احزاب و اندیشکده ها در بهره گیری عادلانه تر شفاف تر و سزاوارتر از سرمایه های انسانی میراثی از رفتار و روندها ساخت که تا مدت ها مورد استفاده قرار خواهد گرفت و ستایش خواهد شد.

مهاجرانی :در انتخاب وزیران باید کت پوشید و صبور بود

پیشنهادی به رییس جمهور؛ لیست وزرای ضعیف را پس بگیرید
🔸️آقای دکتر پزشکیان؛ خواندیم بمان و پس بگیر
اکنون نوبت شماست که پس بگیرید
فهرست پیشنهادی خود را که باعث ناامیدی بخش مهمی از مردم ، بخصوص جوانان و جامعه ی دانشگاهی کشور شده پس بگیرید
نامزدهای معرفی کنید که نشانه ی یک تغییر شجاعانه و رو به جلو باشند
امید مردم را پس بگیرید./ علی شریفی زارچی

واکنش معنادار پسر پزشکیان بلافاصله بعداز استعفای ظریف

چرا باید با خودتحریمی، ایران از خدماتش محروم شود؟
آذری جهرمی در واکنش به استعفای ظریف نوشت:شهادت میدهم که #برای_ایران از خود و خانوادهاش گذشت؛ خار چشم صهیونیستهاست و آمریکا تحریمش کرد تا اثرگذاریش برای ایران را بکاهد؛ چرا باید با خودتحریمی، ایران از خدماتش محروم شود؟

علی قلهکی منتشر کرد: جزئیات مهم؛ چرا "ظریف" از دولت رفت؟!

نورنیوز