نورنیوز-گروه فرهنگی: ادوارد سعید روشنفکر مسیحی فلسطینی که سال ها به تدریس در دانشگاههای غربی پرداخته بود در کتاب سترگ شرق شناسی از برداشت کلیشهای اندیشمندان غربی نسبت به اسلام به شدت انتقاد میکند.اگر نگاهی گذرا به آثار تولید شده در خصوص اسلام توسط غرب بیاندازیم میبینیم بیشتر این آثار که از قضا قضاوت های غلطی را در مورد آموزههای اسلامی ارائه دادهاند در خصوص مذهب حقه جعفری نگاشته شده است. در ادامه طی گپ و گفتی با دکتر ابراهیم برزگر عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی تهران به نقد یکی از این گزارههای غلط در مورد تشیع در آثار پاتریشیا کرون اسلامشناس شهیر دانمارکی پرداختهایم.
آیا چنانکه خانم پاتریشیا کرون در کتاب تاریخ اندیشه سیاسی در اسلام میگوید اندیشه سیاسی امام سجاد(ع) فاقد بار سیاسی است یا نه؟
وقتی ما از اندیشه سیاسی صحبت میکنیم باید یک تعریف از سیاست داشته باشیم خوب تعاریف گوناگونی از علم سیاست وجود دارد. برخی سیاست را علم قدرت، برخی علم تصمیمگیری و بعضی دیگر قلمرو عمومی میدانند. آنچه که در فضای دینی و اسلامی وجود دارد این است که ما سیاست را به مثابه صراط و راه میدانیم یعنی در واقع اسلام راهی است که بایستی توسط فرد و آحاد جامعه پیموده شود تا به کمال و غایت رشد فردی و اجتماعی برسد.
در چنین قالبی اندیشه امام سجاد(ع) کاملاً با این تعریف قابل شرح و بسط است. در این شرایط فرد و جامعه باید در گام دوم بکوشد تا شرایط و اخلاقیات خود را به صراط اسلامی برساند و در گام سوم رفتارهای خودش را متناسب با قلههای اسلامی تعریف کند. من در کتاب اندیشه سیاسی در صحیفه سجادیه، اندیشه سیاسی امام سجاد(ع) را در این سه قالب توضیح دادهام. یعنی اولاً سیاست اسلامی را به مثابه صراط در نظر گرفتم و این راه را در سه سطح اعتقادات، اخلاقیات و رفتارهای اسلامی مدنظر قرار دادم. بنابراین این ادعای حقیر است که از قضا اندیشههای سیاسی امام سجاد(ع) کاملاً با این الگو قابل ردیابی و توضیح دادن است. بنابراین این ادعا که امام سجاد(ع) اندیشه سیاسی ندارد یا اندیشه ایشان بار سیاسی ندارد ادعایی واهی است و با اندکی کاوش در ادعیهای که امام سجاد(ع) در صحیفه سجادیه ارائه فرمودند لایههای زیرین نمایان میشود. در حقیقت ایشان در قالب دعا اهدافی را دنبال میکردند که پیامبر اکرم(ص) امام علی(ع) و امام حسن(ع) و امام حسین(ع) آن را تعقیب میکردند.
به عنوان کسی که در مورد اندیشه سیاسی امام سجاد(ع) پژوهش کردهاید بفرمایید دال مرکزی اندیشه سیاسی آن حضرت در صحیفه سجادیه شامل چه مطلبی است؟
دال مرکزی اندیشه سیاسی امام سجاد(ع) مقوله تقیه است. میدانید که تقیه به معنای حفظ ظرفیت های موجود اسلام و مسلمانان و اعتقاد مسلمانان و به ویژه شیعیان از تعرض و خطراتی است که دشمن میتواند به آن وارد کند. بنابراین در دوره امام سجاد(ع) با توجه به این که بیشتر اعضای خاندان پیامبر(ص) به شهادت میرسند و تنها بازماندگان آنها امام سجاد(ع) و امام باقر(ع) بودند بنابراین در اینجا حضرت برای حفظ خاندان پیامبر(ص) تقیه را هم خودشان باب میکنند و هم به شیعیان میآموزند. و البته تقیه به معنای برگشتن از صراط مستقیم اسلام نیست بلکه به معنای این است که همچنان مسیر صراط مستقیم باید پیموده شود اما با اتخاذ راهکارهایی که به نوعی دور زدن دشمن محسوب شود.
یعنی دشمن تصور میکند که امام(ع) دیگر کاری به سیاست ندارد در حالی که ایشان در طول حیات مبارک خودشان در همان قالب اعتقادات توحیدی تربیت سیاسی شیعیان را تعقیب میکردند و در قالب دعا و ادعیههای صحیفه سجادیه در حال بازسازی اعتقادات اسلامی شیعیان بودند و مثلاً توحید افعالی را در ضمیر شیعیان پرورش میدادند و با این نگاه قدرت ظاهری امویان حقیر جلوه میکرد یا مثلاً در قالب ترویج صلوات بر محمد و آل محمد(ص) اندیشه امامت را ترویج میکردند مثلاً هر فرازی از دعای 48 صحیفه سجادیه با یک صلوات بر محمد ال محمد(ص) پایان مییابد. یعنی برای راهیابی به صراط مستقیم در کنار قرآن عترت و اهل بیت(ع) هم شرط لازم میباشد. به این صورت بر محور تقیه امام(ع) از مجرای دعا همان آموزههایی را ترویج میکند که ائمه قبل و بعد از ایشان ترویج کردهاند. وقتی ادعیه را از این زاویه بررسی میکنیم میبینیم اعتقادات، اخلاقیات و کنشهای سیاسی در این دعاها وجود دارد.
تفاوت دستگاه فکری امام سجاد(ع) با امامان پیش و پس از خودشان در چیست؟
همان گزاره اصلی که من در ابتدای کلام خدمت تان عرض کردم این است که اصولاً سیاست در اندیشه سیاسی اسلام یعنی اسلام همان صراط مستقیم است؛ لذا در واقع اسلامی که معصومین(ع) تعقیب کردند همگی یک راه است صراط مستقیم اما این صراط مستقیم تحت تأثیر زمان و مکان صورتهای ظاهری متفاوتی دارد بنابراین اقتضائات زمانی و مکانی امام سجاد(ع) به نحوی بوده که تقیه کرده است اما در دوره امام باقر(ع) اقتضائات زمان متفاوت شده است مثلاً در دوره امام باقر(ع) به دلیل پیامدهای مشروعیت شکنی عاشورا که پایه های حکومتی امویان را متزلزل کرده بوده طبعاً فضایی باز شده که امام باقر و امام صادق(ع) امکانات تبلیغی بیشتری داشتند.
نقش حضرت زینب(س) در شکلگیری اندیشه و مقاومت منفی حضرت سجاد(ع) چگونه بوده است؟
ببینید حضرت زینب(س) و امام سجاد(ع) هر دو یک وجه مشترک دارند و آن وجه مشترکشان این بود که به دنبال روایت و انتقال پیام عاشورا بودند یعنی در واقع ما وقتی صحبت از عاشورا میکنیم یک واقعیتی به نام عاشورا وجود دارد یعنی یک واقعیت عینی که در جهان خارج اتفاق افتاده و 18 نفر از اهل بیت(ع) و 72 نفر از اصحاب و اعضای خاندان امامت در یک روز به شهادت رسیدند. خوب این واقعیت عینی و یک قطعه از همان راهی است که به آن اشاره کردیم که توسط امام حسین(ع) و اصحاب شهید ایشان اتفاق افتاد. قطعه دوم این مسیر توسط حضرت زینب(س) و امام سجاد(ع) استمرار یافت مثل یک دوی امدادی که یک بخشی از آن توسط دونده اول و بخش دوم توسط دونده دوم تعقیب شود ولی هر دو مکمل یکدیگر هستند پس قطعه دوم این مسیر توسط حضرت زینب(س) و امام سجاد(ع) پیموده میشود و آن روایتگری عاشورا است.

حضرت زینب(س) در طول مسیر حرکت شان در موقعیت های مختلف پیام عاشورا را روایت میکردند و میکوشیدند که عاشورا را از یک واقعه به صورت یک جریان مستمر تاریخی دربیاورند و آن را همواره با طراوت نگه داشتند و به همه نسلها و عصرها تسری دادند. این حرکت الهام بخش امام سجاد(ع) شد به گونهای که عاشورا همواره حرارت خودش را در قلوب مؤمنین حفظ کرده است و خط امام سجاد(ع) و حضرت زینب(س) دو راهی اسلام نبوی و هر نوع اسلام انحرافی دیگر اعم از اموی یا عباسی بوده است.
زیرا امام حسین(ع) کوشیدکه یک شوک روانی به جامعه اسلامی وارد کند همچنان که که خود حضرت فرمود«ان کان دین محمدٍ لم یستقم الا به قتلی فیاسیوف خذینی» در وقع امام حسین(ع) در این گزاره رسالت اصلی خود را نجات دین پیامبر(ص) از انحراف اموی میداند. در اینجا است که گفته میشود الاسلام نبوی الحدوث و حسینی البقاء. همین رسالت یعنی ترسیم خط قبیلهگرایی و اسلام نبوی بر دوش حضرت زینب(س) و امام سجاد(ع) است. بحث اربعین امام حسین(ع) نیز حامل این پیام است.
نورنیوز