نورنیوز – گروه سیاسی: ماراتن نفسگیر 50 روزه، بالاخره به پایان رسید ومسعود پزشکیان با حمایت بیش از 16 میلیون نفر از ایرانیان، زودتر از سعید جلیلی از خط پایان عبور کرد و به این ترتیب "مسابقه" انتخابات ریاست جمهوری تمام شد و دست نامزد اصلاحاتی به عنوان فرد پیروز میدان بالا رفت. اکنون جریان اصلاح طلبی، پس از 19 سال، دوباره به پاستور برگشته تا بعد از 8 سال دولت مدعی عدالت محوری احمدی نژاد، 8 سال دولت اعتدال گرای روحانی، و 3 سال دولت اصولگرای ابراهیم رئیسی، گفتمان اصلاحات را، این بار با نوسازی ها و به روزرسانی ها و بازسازی های ضروری، به گفتمان حاکم بر دولت تبدیل کند. به خلاف آنچه رقبا تبلیغ می کردند، دولت پزشکیان خود را نه استمرار خام یا تداوم محض دولت های روحانی و خاتمی، بلکه ارتقاء و اعتلای آن تجربه ها می داند و می کوشد ذیل سرمشق عام اصلاح طلبی، مدلی متمایز در حکمرانی طراحی و پیاده کند. اکنون با تکیه بر آنچه مسعود پزشکیان در دوران تبلیغات انتخاباتی گفت می توان ادعا کرد که در مدل نوسازی شده او از اصلاح طلبی، تغییراتی حادث خواهد شد که شاید مهم ترین محورهایش از این قرار است:
- احتمالا ارزش "عدالت" خصوصا در نمودهای اقتصادی و اجتماعی اش، درخشش و اولویت بیشتری پیدا می کند
- ضمن پرهیز از مداخلات مخرب دولت در سازوکارهای درون جوش اقتصاد، برنامه های دقیقی برای تأمین معیشت توده های کمتر برخوردار طراحی می شود
- ستیزه گری با سایر ارکان قدرت، جای خود را به همکاری و مشارکت خواهد داد
- در روابط خارجی، به مؤلفه مقاومت در کنار دیپلماسی، التفات افزون تری می شود
- تلاش برای احیای سرمایه اجتماعی و همگرایی ملی، جای قطبی سازی های ساختگی را خواهد گرفت.
به این ترتیب می توان امیدوار بود که با قدرت گرفتن گفتمان نوسازی شده اصلاحات، و انسجام درونی ایران افزایش یابد و نقش آفرینی عاقلانه اش در تحولات منطقه ای و جهانی تقویت شود.
انتخابات اخیر از جهات گوناگون، عبرت ها و آموزه های مهمی داشت. توجه به این واقعیت ها از اهمیت زیادی برخوردار است. طبعا نمی توان تمام این درس ها را در مطلبی واحد روایت و تحلیل کرد. شایسته است در یادداشت های متعددی به ابعاد گوناگون این رخداد مهم و سرنوشت ساز التفات کرد. چیزی که در این نوشته مورد توجه قرار گرفته است شیوع باور به تغییر از روزنه های و ظرفیت های سیاست ورزی حداقلی است. در این باب یکی دو نکته را نباید از ذهن دور داشت.
1) از یکی دوسال پیش، در میان اهالی سیاست و لایه هایی از مردم این شائبه شکل گرفته بود که در ایران، سیاست ورزی رو به افول نهاده و امر سیاسی تضعیف شده است. تنگ تر شدن دایره انتخاب های واقعی مردم، و کمرنگ شدن قدرت تعیین کنندگی مردم در فرایندهای انتخاباتی، چنین گمانه زنی هایی را تقویت کرد. رخدادها و ناآرامی های پاییز 1401 این شائبه را تقویت کرد و "سیاست خیابانی" را گزینه مورد پسند مردم، و خصوصا نسل های نوپدید دهه هشتاد به بعد جا زد. این تغییر فرهنگ سیاسی تا آنجا گسترش یافت که در انتخابات مجلس شورای اسلامی در اسفند 1402 و اردیبهشت 1403، نصاب بسیار نگران کننده ای از مشارکت مردم در انتخابات رقم خورد که بی سابقه بود. این نصاب ناچیز حتی در دور اول انتخابات ریاست جمهوری نیز تکرار شد. با این حال با کشیده شدن انتخابات به مرحله دوم و مشارکت تقریبا 50 درصدی مردم، نشانه های بارزی از احیای سیاست ورزی مشهود است. مبنای این بازگشت سیاست ورزی و احیای امر سیاسی را باید از جمله در ابتکاری دانست که شاخه ای از اصلاح طلبان که به "روزنه گشایان" شهرت یافتند رقم زدند.

2) جمعی از کنشگران سیاسی اصلاح طلب از میانه های سال 1402 با درک ضرورت بازسازی امر سیاسی در ایران امروز، تلاش هایی را در مسیر روزنه گشایی و راه گشایی در سپهر سیاسی ایران سازمان دادند که البته در مراحل نخست، حتی مخالفت ها و مقاومت هایی را در درون جریان اصلاحات هم ایجاد کرد. هرچند مساعی روزنه گشایان در دور اول ودوم انتخابات مجلس، به نتیجه مثبتی راه نبرد اما استمرار این رویکرد توانست ثمره شیرینی در انتخابات ریاست جمهوری در پی داشته باشد. این تلاش ملی و مشفقانه، از سویی در مقابله با انفعال، و از سوی دیگر در مواجهه با تحریم گرایی انتخاباتی، بر تغییر و تحول – ولو ناچیز – از مسیر انتخابات و صندوق رأی باور داشت. روزنه گشایان بر این ایده پای می فشردند که باید "رقابت آزاد و فراگیر" را نه "شرط" سیاست ورزی بلکه "نتیجه" آن باید به شمار آورد. آنها در این چارچوب،استفاده از کمترین امکان ها و روزنه ها برای تغییر در حال و هوای سیاست را ترویج می کردند. اکنون تجربه دوره چهاردهم انتخابات ریاست جمهوری ثابت کرد که روزنه گشایی، رویکردی بی سود و عبث نیست بلکه می توان با آن، تحولی عظیم را رقم زد و در کارگزاران حکمرانی کشور تحول ایجاد کرد.
3) اقبال به رویکرد روزنه گشایی در انتخابات اخیر، از سطح کارورزان و کنشگران حرفه ای سیاست فراتر رفت و به یک راهبرد عمومی تبدیل شد. هرچند هنوز با نرخ ایده آل مشارکت انتخاباتی، فاصله زیادی داریم اما جهش 10 درصدی این نرخ در فاصله یک هفته، بسیار درس آموز و عبرت انگیز است. اکنون انتخابات 15 تیر، نرخ مشارکت 48 درصدی سال 1400 را نیز پشت سر گذاشته است. می توان سهم بسیار بالایی از این رشد مشارکت را به مردمی بخشید که در سایه نوعی عقلانیت محاسباتی، به روزنه گشایی باور آوردند و از کمترین امکانی که در میدان رقابت داشتند بیشترین بهره را بردند.
شک نیست که باید به سخن آن 50 درصدی که برای حضور در انتخابات متقاعد نشدند نیز به دقت و با حوصله و همدلی گوش فرا داد اما از این نکته هم نمی توان غفلت کرد که ایرانیان با علم به تمام محظورات و معذوریت ها و محدودیت ها، گزینه "تغییر از مسیر صندوق" را در مقیاس 50 درصدی برگزیدند؛ گزینه ای که مخاطرات و مضراتش بسیار ناچیز و غیرقابل مقایسه با گزینه های دیگر است.
انتخابات 15 تیرماه را باید بارها و بارها سنجید و بررسی کرد و ابعاد و جنبه های مختلفش را کاوید. طبعا در روزهای آتی فرصت مناسب تری برای تأمل در زوایای پنهان این رخداد بسیار مهم فراهم خواهد شد.
نورنیوز