نورنیوز-گروه فرهنگی: تاریخِ ویرانی، در ذهنها ماندگارتر است؛ از لای هر کتاب باستانی، هنوز بوی دود مشعل «تائیس» بر شانههای اسکندر میآید؛ و صدای سم اسبهای فرماندهان تنگچشم مغول که خاک ایران را سرند کردند؛ و فریاد مردمی که بعد از جنگها کورمال کورمال به دنبال چشمهای از حدقه درآمدهشان روی زمین دست میکشیدند. این جغرافیایِ زخمخورده اما داستانی فراموششده دارد؛ جندیشاپور.
هفده قرن پیش؛ زمانی که ژرمنها هنوز جزو قبایل بدوی بودند و از شهرنشینی بیخبر، و زمانی که «بیسوادی»، فخر شاهزادگان روم شرقی به حساب میآمد، دانشگاهی بهوسعت یک شهر در دل ایران متولد شد که آکادمی سقراط و افلاطون در برابرش مکتبی روستایی مینمود. فقط کافی است دقایقی چشمها را ببندید و محوطه دانشگاه جندی شاپور را تصور کنید؛ محوطهای که چون معبد مقدس است و کسی حق ندارد با سلاح به آنجا وارد شود. دانشجویانش به زبان فارسی، یونانی، سانسکریت و سریانی صحبت میکنند؛ برخی پزشکی میخوانند؛ شماری داروسازی یاد میگیرند؛ چشم پزشکی یک تخصص جداست و هر کدام از این رشتهها به یک زبان جداگانه تدریس میشود. در گعدههای دانشجویان طبابت، هم از پزشکان عیسوی هستند و هم متخصصان طب اوستایی. گوشه دیگر حیاط، دانشجویان فلسفه هستند؛ دانشجویان ریاضی؛ دانشجویان ادبیات.
رنگ پوست، نوع پوشش و لهجهها چنان متنوع است که اگر نام این دانشگاه را ندانید، حدس نمیزنید کدامشان بومی است و کدامشان مهاجر. هم یونانی و چینی و مصری هستند و هم مسیحی و بودایی و زرتشتی. دروازههای شهر علمی ساسانیان، به روی هر که استعدادی دارد، باز است و 50 کیلومتر از مدائن که بگذرید، پا به شهری میگذارید که فخری جز دانش ندارد؛ جندی شاپور، آرمانشهر بود.
فقط کافی است دقایقی چشمها را ببندید و کلاسهای جندیشاپور را تصور کنید؛ یک سو دانشجویان و یک سو استاد؛ اولین آموزشگاه مدرنی که شیوه «بالینی» را برای تدریس پزشکی بنیان گذاشت و بر همین پایه، بیمارستانی نزدیک دانشکده طبابت ساخت تا تئوری و تجربه را به هم پیوند بزند. همانطور که دانش شرقی را با یافتههای غربی پیوند زد؛ همانگونه که عصاره تمام تمدنها را در کتابخانه عظیم و افسانهایاش گرد آورده بود.
دانشآموختههای طبابتش بعد از 5 سال تدریس و دریافت تضمین از 5 استاد و نشاندادن مهارت در معالجه امراض، راهی چهارگوشه دنیا میشدند. هیچ درباری نبود که نمیخواست یکی از طبیبان جندیشاپور را نداشته باشد و هیچ سرزمینی نبود که از کنار علم و مهارت پزشکان فارغالتحصیل ایران بهراحتی بگذارد و نخواهد که او در کنار طبابت، استادی کند.
درختی که 17 قرن پیش در جندیشاپور کاشته شد، هنوز میوه میدهد. 17 قرن جنگ، جهل و نسیان هم نتوانست آنچه در جندیشاپور متولد شد را نابود کند. بشر در 17 قرن گذشته، مصرفکننده معلوماتی بود که از آن آکادمی مدرن بیرون آمد؛ هر چند کمتر کسی میداند نام آن سرزمین موعود گمشده، جندیشاپور بود.
سرزمینی که سال 2017 از سوی یونسکو بهعنوان «قدیمیترین دانشگاه جهان» مهمور شد و از زیر دفتر خاکخورده تاریخ بیرون آمد. دانشگاهی که 17 قرن پیش این جمله را روی پیشانی دروازهاش نصب کرده بود که « علم و فضیلت برتر از زور بازو و شمشیر است».
نورنیوز