نورنیوز – گروه سیاسی: اجرای طرح نور از سوی نیروی انتظامی با هدف مقابله با آسیب های اجتماعی حوزه حجاب، بیش از 10 روز است که فضای اجتماعی ایران را تحت تأثیر قرار داده است. این تصمیم، علاوه بر واکنش های اجتماعی که برانگیخت، یکی از جدی ترین و حساس ترین موج های سیاسی و رسانه ای را خصوصا در مناسبات داخلی یک جناح اصلی کشور رقم زد. اکنون به همان اندازه که بدنه اجتماعی ایران، کنجکاو و هیجان زده، فرایند اجرای "طرح نور" را تعقیب می کند، فعالان حزبی و سیاسی کشور نیز، مناقشه فرعی برآمده از این ماجرا را با حساسیت و دقت پیگیری می کنند.
آنچه از آن با عنوان "مناقشه فرعی" یاد می شود، طرح موضوعاتی است که در پی توئیت مهدی فضائلی، بازتاب پیدا کرد. توییت معنا دار این عضو دفتر رهبر انقلاب، که روزجمعه 31 اردیبهشت، تقریبا یک هفته پس از آغاز اجرای طرح نور منتشر شد، ضمن اشاره به این سخن رهبری که در حوزه حجاب، "کارهای بی قاعده و بدون برنامه نباید انجام بگیرد"، خبر داد که «به تازگی برخی مسئولان به دلیل کارهای بی قاعده تذکر دریافت کرده اند.» دریافت اولیه و عمومی از این توئیت آن بود که عضوی از اعضای دفتر رهبری، طعنه و تعریضی به مجریان طرح جدید مقابله با بی حجابی وارد کرده و این طرح را مصداق "کار بی قاعده و بدون برنامه" در حوزه حجاب دانسته است. جایگاه حقوقی نویسنده توئیت نیز این ذهنیت را القا می کرد که او بیشتر منتقل کننده یک "پیام" مهم است تا ارائه دهنده یک تحلیل. برخی گمان بردند که فضائلی در مأموریتی هماهنگ و در قالبی غیررسمی، ناخشنودی مقام معظم رهبری را از نحوه اجرای طرح مقابله با بی حجابی ابلاغ کرده است.
اینجا بود که نطفه دو مناقشه شکل گرفت. مناقشه اول اینکه خطاب این توئیت مشخصا به کیست و مصداق "کار بی قاعده" در حوزه حجاب دقیقا کجاست؟ مناقشه دوم اینکه، آیا توئیت عضوی از اعضای دفتر رهبری، یا به تعبیر برخی رسانه ای ها "عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبری"، ثبوتا و اثباتا کاشف از رأی رهبری هست یا نه؟
مناقشه اول، زمان زیادی نبرد که مرتفع شود. نیروی انتظامی به عنوان مجری طرح نور، بلافاصله بیانیه داد و ضمن اشاره به اینکه در همین مدت کوتاه اجرای طرح نور، "وضعیت حجاب در جامعه مطلوب تر شده" تأکید کرد که «با هرگونه رفتار و کنش اشتباه احتمالی مأموران برخورد خواهد کرد.» معنای ضمنی این بیانیه آن بود که فراجا خود را طرف خطاب یا یکی از طرف های خطاب این توئیت دانسته است. اظهارات مقامات دولتی و در نهایت شخص رئیس جمهور در این فقره داشت جای تردیدی نگذاشت که اصل مرافعه، بر سر نحوه اجرای طرح نور توسط فراجاست. به این اعتبار، مناقشه اول که تعیین مرجع ضمیر بود رنگ باخت و مرتفع شد.
پایان مناقشه اول، اما ختم ماجرا نبود. بی درنگ مناقشه ای جدید ظهور کرد که به مراتب جدی تر و حساس تر بود. در مناقشه دوم، دیگر سخن بر سر این نیست که مصداق کار بدون برنامه و بی قاعده را کجا باید جست و جو کرد. مسأله اصلی در مناقشه دوم، این است که توئیت فضائلی، علاوه بر مضمون و محتوا، آیا "پیام" هم دارد یا نه؟ آیا انتشار چنین متنی را باید رفتاری معمول در چارچوب اظهارنظرهای رایج فعالان سیاسی و فرهنگی دانست یا اینکه آن را باید کنشی معنادار و واجد "پیام" به شمار آورد و سرسری از کنار آن نگذشت. دسته بندی نیروهای رسانه ای و سیاسی در ماجرای توئیت فضائلی، در این افق صورت گرفت.
دو زبانه رسانه ای از یک جناح تقریبا واحد سیاسی، در دوسوی این میدان صف بستند. یک سو، روزنامه کیهان ایستاد و با زبانی که خالی از تخفیف هم نبود نویسنده توئیت را در مقامی ندانسته بود که شایستگی انتقال "پیام" داشته باشد. معنای حرف این رسانه آن بود که سخن هر عضوی از اعضای دفتر رهبری، کاشفیت از رأی رهبری ندارد. این روزنامه با ذکر دو نام (آقایان محمدی گلپایگانی و علی اصغر حجازی) عملا اعلام کرد که تحلیل های دفتر، وقتی "پیام" تلقی خواهند شد که از سوی این دو منبع بیان شده باشند. توگویی کیهان می خواست در میان اعضای دفتر، از حیث مرجعیت در انتقال "پیام"، رتبه بندی ای برقرار کند و به تعبیر نادقیقی، برخی را "عضو تر" بنمایاند تا تمرکز و انضباط قابل اتکایی در میان اعضای دفتر ایجاد شود. در مقابل، زبانه دومی از جریان رسانه ای اصولگرا به سخن درآمد که تفکیک "آقا" و "دفتر آقا" تفکیکی ناموجه و چه بسا خطرناک است. روزنامه جوان، فرض "هماهنگ نشده بودن" متن و محتوای توئیت را به شدت زیر سئوال برد و اعلام کرد تمام فعالیتهای رسانه ای نیروهای دفتر رهبری تحت نظارت عالیه معتمدان و منسوبان مقام معظم رهبری است. "جوان" با این تحلیل، انگار می خواست "پیام" توئیت را بر محتوا و مضمون آن برتری ببخشد. در کنار این موضوع، "جوان" با استناد به برخی شواهد تاریخی، اولا جدا دانستن "دفتر رهبری" از "شخص رهبری"، و ثانیا نامنسجم و نامتجانس دیدن نیروهای این مجموعه را موضوعی مخاطره آمیز دانست.
این مناقشه که می توان آن را مناقشه "پیام" نامید هنوز به سرانجامی نرسیده و همچنان در میان فعالان رسانه ای و سیاسی جریان موسوم به اصولگرا ادامه دارد. سابق بر این هم نمونه هایی از این مناقشه درگرفته بود اما فقره اخیر، صراحت و جدیت بیشتری دارد. ضمن اینکه نمونه های قبلی، عمدتا مناقشاتی "میان جناحی" بود اما این نوبت با مناقشه ای "درون جناحی" رو به رو هستیم. مناقشه اخیر که مصداقی روشن از مناقشه "پیام" است به هر نتیجه ای برسد و هر سرنوشتی پیدا کند، بار دیگر روشن کرد که سواد رسانه ای، چیزی نیست که فقط مردم عادی، باید آن را بیاموزند بلکه حتی رسانه داران و تریبون داران نامی هم محتاج یادگیری و رعایت اصول سواد رسانه ای اند.
در مناقشه مربوط به سخنان جنجال برانگیز علیرضا پناهیان نیز چیزی که خود را به نمایش گذاشت ،ضعف سواد رسانه ای بود. او نمی دانست که هر سخنی علاوه بر معنا و مضمون، حاوی یک "پیام" است. او شاید همین حالا هم درنیافته باشد که موج واکنش ها به سخنان او، عمدتا نه به خاطر مضمون سخنانش بلکه به خاطر "پیام" آن سخنان بوده است. در ماجرای اخیر توئیت حجاب نیز همان عدم تفکیک میام مضمون و پیام به چشم می آید. حتی رسانه ها و رسانه داران شاخص، اعم از رسانه های سنتی و مدرن، هم گاهی ضعف سواد رسانه ای، کار دست شان می دهد.
نورنیوز