نورنیوز – گروه اجتماعی: بیراه نیست اگر کسی ادعا کند که جامعه ایرانی این روزها بیش از هر زمان دیگری به آیین های پرمعنا و سنت های پرسود ملّی و دینی خود نیاز دارد. این سنت ها حامل پیام های جاودانه ای اند که می توانند شدائد و سختی ها و تنگناهای زندگی را در هر دوره ای تحمل پذیر کنند و به زندگی روزمره معنا و معنویت ببخشند. آیین های ملی مثل یلدا، چهارشنبه سوری، سیزده بدر، نمادهایی برای انتقام جمعی از تیرگی و تباهی و تاریکی اند.
آیین های دینی مثل عاشورا، مبعث، نیمه شعبان، شهادت حضرات ائمه خصوصا امام علی (ع)، اعیاد غدیر و فطر و قربان نیز فرصت هایی برای تجدید عهد با فضیلت ها و درخشش های معنوی وانسانی اند. تاریخ ایران گواهی می دهد که مردم این سرزمین هیچگاه از این دو دسته آیین ها و سنت ها اعلام بی نیازی نکرده و همواره آنها را پاس داشته است. حتی اگر به حکم چرخش های تقویمی سال شمسی و قمری، میان این سنت ها تداخل یا تزاحم موقتی به وجود می آمده خود مردم به بهترین وجه ممکن این تداخل ها و تزاحم ها را مدیریت می کرده اند.
تاریخ یک آشتی و سازگاری
این اولین بار نیست که یک رسم ملی و یک آیین مذهبی، تصادم زمانی پیدا کرده اند. به حکم تقویم، امسال روز سیزدهم فروردین با روز شهادت حضرت امام علی(ع) متقارن شده اند. در تاریخ ایران از این تقارن ها فراوان بوده است. حتی نمونه هایی از تقارن نوروز به عنوان برترین سنت ملی با عاشورا به عنوان فراگیر آیین مذهبی ایرانیان در عصر صفوی وجود داشته است. نمونه چنین تصادم هایی در تاریخ ایران فراوان است اما نکته جالب اینجاست که چنین تصادم های زمانی و تقویمی، هیچ گاه به تصادم یا تعارض های مفهومی بین این سنت ها منجر نشد.
روح جمعی ایرانیان به حذف یا تعطیل هیچ کدام از این سنت ها رضا نداد و در سایه خلاقیت و واقع بینی خود، بهترین و معقول ترین شکل سازگاری و آشتی را میان عناصر ملی و دینی پیاده کرد. تمام این گره گشایی ها و نوآوری ها و آشتی جویی ها نیز بدون هرگونه مداخله،توصیه یا اجباری رقم خورده است.
سعدی، که سخنگوی وجدان ناخودآگاه ایرانیان است در شعری که گویا ناظر بر تقارن شب قدر با نوروز است این آشتی جویی را به شیرین ترین شکل ممکن، روایت کرده است:
مبارک تر شب و خرم ترین روز
به استقبالم آمد بخت پیروز
دهل زن گو دو نوبت زن بشارت
که دوشم قدر بود امروز نوروز
دور از واقعیت نیست که شب قدری که سعدی از آن سخن می گوید همین شب 21 ماه رمضان، شب شهادت امام علی(ع) باشد. شاعر بزرگ ایران، چنین تقارنی را سزاوار "بشارت " می داند و آن را استقبال بخت پیروز می نامد. مردم ایران در سراسر تاریخ خود بارها این تقارن ها را مصداق بشارت دانسته اند و بی آنکه تعرضی به سنت های دینی یا آیین های ملی کرده باشند با رویکردی آشتی جو آنها را هماهنگ و سازگار کرده اند.
امسال نیز باید یقین داشت که نمونه دیگری به نمونه های تاریخی چنین آشتی طلبی اضافه خواهد شد. شاید البته پیش شرط تحقق چنین روحیه آشتی جو و سازگارکننده ای، واگذاری مدیریت زیست-جهان مردم به خودشان باشد. بهتر است در چنین فرایندهایی که با زیست-جهان مردم مرتبط است مداخله ای نشود و فقط در صورت بروز تخلف بارز یا جرم مشهود از آن جلوگیری شود. در غیر این دو حالت، سنجیده ترین و کم هزینه ترین تدبیر، واگذاری مدیریت چنین تصادم ها و تقارن هایی به خود مردم است. تجربه تاریخی نشان داده است که مردم با تبدیل چنین تصادم هایی به یک "بشارت" (با همان تعریفی که سعدی در نظر داشت)، از ظرفیت هردو آیین ملی و مذهبی برای تقویت پیوندهای اجتماعی استفاده کرده اند.
نیاکان ما به فراست دریافته بودند که برای مقابله با مخاطرات طبیعی و انسانی، چاره ای جز تحکیم همدلی انسانی و تقویت امید جمعی ندارند. این راهبرد نانوشته ایرانیان همان چیزی است که امروز از آن با تعبیر "سرمایه اجتماعی" یاد می شود. با استفاده از این اصطلاح، می توان گفت که سنت هایی مثل سیزده بدر و آیین هایی مثل بزرگداشت شهادت امیرالمؤمنین(ع)، چنان ظرفیتی دارند که می توانند ضامن حفظ و تقویت سرمایه اجتماعی باشند چراکه شبکه ارتباطات جمعی و بین الانسانی را مستحکم می کنند. این شبکه بزرگ ترین دارایی یک جامعه به حساب می آید.
امنیت با آیین ها
امروز که سرمایه اجتماعی به واسطه عوامل داخلی و خارجی در معرض تهدید و چه بسا فرسایش است رجوع هوشمند و پویا به سنت ها و آیین های تاریخی، ملی و مذهبی می تواند نه تنها این عوامل مخاطره آفرین را خنثی کند بلکه پیوند و انسجام عمومی را استحکام ببخشد و از این طریق امنیت ملی را تقویت کند. با این تحلیل می توان گفت سنت ها و آیین های مذهبی و ملی، حافظان هویت جمعی و تمامیت فرهنگی یک تمدن به حساب می آیند. البته بقا و تداوم هویت و تمامیت یک تمدن، به عوامل و علل دیگری نیز نیازمند است.
اما سهم آیین ها و رسوم ریشه دار در این موضوع، بسیار چشمگیر است چرا که طبق تحلیل صاحبنظران، چیزی که ضامن بقای یک تمدن از درون است نظام معنایی است که می آفریند. این نظام های معنایی، گاه در کالبد باورهای جمعی نمایان می شوند و گاه در قالب آیین ها و سنت های زیسته اجتماعی. هیچ حوزه تمدنی را نمی توان یافت که به خلق و تحکیم باورها و نیز آیین ها و سنت های اجتماعی اقدام نکرده باشد. این سنت ها و آیین ها در فرایندی پیچیده توسط ذهن جمعی مردمان یک تمدن ایجاد می شود و در بستر زمان به بلوغ می رسند و مثل یک کمربند حفاظتی برای آن تمدن عمل می کنند. جامعه معاصر ایرانی نه تنها از چنین آیین ها و رسومی بی نیاز نیست بلکه به شدت محتاج رجوع و بازآفرینی و نوسازی آنهاست.
هوشمندی در رجوع به آیین ها
البته سنت ها و آیین ها همواره ظرفیت کژکارکرد شدن و انحراف از اثرگذاری اصیل خود را دارند. نمونه های متعددی را می توان به یاد آورد که یک سنت و آیین ملی یا مذهبی در خلال زمان، ماهیتی مغایر سرشت اصلی اش پیدا کرده و به ضد خود تبدیل شده است. براین اساس باید در رجوع به سنت ها و آیین ها مراقب آسیب های محتملی که متوجه آنهاست بود. سیزده بدر که نماد برکت خواهی و طبیعت دوستی و مردم گرایی ایرانیان است گاه به روزی برای تخریب طبیعت تبدیل می شود. ریشه یابی چنین انحرافی بسیار ضروری است اما بدترین برخورد با انحرافاتی که در یک سنت و رسم ملی حادث می شود حذف کل آن رسم یا خصومت ورزیدن با آن سنت است.
اگر ایران تاکنون از خطرات مهلک داخلی و خارجی جان به در برده و همواره از خاکستر شدائد و فجایع، چون ققنوس دوباره بال گشوده و سالم مانده، دلیلش روح سازگار و متعادل ایرانی بوده است. خوشدلی، امید،باورهای اعتقادی و همدلی، چهار رکن پایدار این روح اند که در سنت های دینی و ملی متبلور شده است. این آیین های مذهبی و سنت های ملّی، امانت هایی تاریخی در دست ما هستند. باید قدردان شان باشیم و آنها را امانتدارانه به تاریخ فردای میهن تحویل بدهیم.
نورنیوز