نورنیوز - گروه سیاست: هنوز 40 روز از پیروزی انقلاب اسلامی در 22 بهمن 1357 رد نشده بود که مردم ایران، در 12 فروردین 1358 کف خیابان را وانهادند و استمرار انقلابی گری را در کنشگری از مسیر صندوق رأی دیدند. فضای شورمند حاکم که توده های انقلابی را برای رفتارهای تند و هیجانی همسخن کرده بود اینک قرار بود تغییر کند و هرآنچه تاکنون با شعارهای شفاهی بیان می شد اینک با برگه های مکتوب و مخفی رأی اعلام شود. انقلاب در کمتر از 40 روز، از خیابان به صندوق رسید و مردم که در یک هماوایی سراسری، وجه سلبی انقلاب خود را با شعار "اِسقاط نظام سلطنت" اعلام کرده بودند اینک وجه ایجابی انقلاب را با "انتخاب نظام جمهوری اسلامی" در یک همه پرسی عمومی تعیین کردند.
شاید آن همه پرسی، برحسب معیارهای امروزین دموکراسی و انتخابات، خالی از نقص نباشد اما چیزی که اهمیت بسیار داشت، رسمیت یافتن رأی مردم و موضوعیت پیداکردن "صندوق رأی" بود که پس از مشروطه و با تشکیل سلسله پادشاهی پهلوی، قریب نیم قرن به محاق رفته بود. اکنون مردم با الغا و اسقاط سلطنت، آرمان مشروطه را احیا کرده و با برگزاری یک انتخابات سراسری، تأسیس نظام جمهوری با قید اسلامی را خواستار شده بودند.
همین مقدار کفایت می کند تا نتیجه بگیریم انقلاب اسلامی ایران، زودتر از آنچه تصور می شد به درکی مدنی از انقلابی گری رسید. این درک مدنی از انقلاب، اولا مردم را در کانون حکمرانی نشاند؛ و ثانیا مناسب ترین راهکار برای کشف نظر مردم را صندوق رأی معرفی کرد نه چیز دیگر. معنای این حرف، استغنای نظام تازه تأسیس از حضور میدانی مردم نبود اما گویاترین و مستندترین مکانیزم فهم نظر توده ها را سازوکار صندوق رأی دانست.
گفتمان حاکم بر ذهن رهبران انقلاب از ابتدا، "جمهوری" با قید اسلامی بود؛ گفتمانی که از یکسو بدیل هایی مثل حکومت اسلامی و خلافت اسلامی داشت، و از سوی دیگر بدیل هایی مثل "جمهوری" با قید سوسیالیستی یا دموکراتیک. آنچه در نهایت به تأیید مردم رسید، "جمهوری اسلامی" بود. دالّ مرکزی در این انتخاب، حضور مشروعیت بخش و تعیین کننده و فیصله بخش مردم بود.
این تفسیر از نقش آفرینی مردم در ساختار سیاسی جدید از ابتدا، ناظر بر تاثیر رأی و نظر مردم، دست کم در 4 سطح شامل: چگونگی شکل حکومت، چگونگی اِعمال قدرت، چگونگی توزیع قدرت، چگونگی مهار قدرت بوده است . تعیین کننده دانستن رأی مردم در این 4 سطح، تضمین کننده حرکت نظام سیاسی نوپدید در ایران از یک "حکومت مردم سالار دینی" به "حکمرانی مردم سالار دینی" بوده است. "حکمرانی" در اینجا به معنای یک چرخه و زنجیره مدیریتی از تصمیم تا اجراست که تأمین نیازها و برآوردن خواسته های متغیر شهروندان را هدف خود می داند و "مردم" را حلقه اصلی این زنجیره تلقی می کند.
انتخابات 12 فروردین با تصمیم و اراده رهبران انقلاب ، طلیعه توسعه حکمرانی، مبتنی بر مردم سالاری دینی بود و از ابتدا تلاش شد تا این رویکرد به یک سنت جاری تبدیل شود لیکن چنانکه این مانیفست از همان آغاز با مقاومت ها و سوءتفسیرهایی مواجه بود این روند همچنان در برخی لایه های فکری و سیاسی در کشور وجود دارد . جنس این مقاومت ها از بدو پیروزی انقلاب اسلامی طیفی طولانی و دراز داشت و از منتهی الیه اندیشه چپ تا اقصای تفکر راست، از نگرش ضددینی تا دیدگاه های افراطی دینی را شامل می شد. بازتاب همان مقاومت ها را امروز نیز می توان در برخی جریانات سیاسی شاهد بود. این مقاومت ها نه تنها با حکمرانی مبتنی بر مردم سالاری دینی معارضه دارند بلکه با حکومت دموکراتیک و اساسا با جمهوریت و تعیین کننده بودن رأی مردم نیز سازگاری ندارند. برخی از آنها رأی مردم را "زینت" حکومت می دانند و برخی دیگر با یک گام اضافه، رأی مردم را صرفا مایه مقبولیت به شمار می آورند درحالی که در حکمرانی مبتنی بر مردم سالاری دینی و گفتمان 12 فروردین چنانکه رهبر معظم انقلاب نیز بارها بر آن تاکید کرده اند، رأی مردم مشروعیت آفرین و فیصله بخش و به معنای واقعی "میزان" است و هرچیز و همه چیز را باید با آن سنجید و وزن کرد. معنای حکمرانی مردمی چیزی غیر از این نیست.
تاریخ سیاسی جمهوری اسلامی البته تاریخ کشاکش میان این دو رویکرد کلان بوده است. کشاکش و کشمکشی فرساینده میان رویکردی که نظر مردم را "میزان" و مقیاس سنجش مسائل می دانسته با رویکردی که مردم را بندگانی مکلّف و بی بهره از حق ذاتی حکومت به شمار می آورده که نمی توان به رآی و انتخاب آنان اعتماد و اتکا کرد .معارضه این دو گفتمان عام و کلان، تاریخ سیاسی تقریبا نیم قرن اخیر را در ایران رقم زده است.
به نظر می رسد چیزی که می تواند این مناقشه دامنه دار را ختم به خیر کند تقویت گفتمان مردم سالاری دینی و "میزان دانستن" رأی مردم است؛ گفتمانی که اولا مردم را برحسب معیارهای عاریتی و اعتباری، تجزیه و تقسیم نمی کند و برای همه شهروندان حقوقی یکسان قائل است؛ و ثانیا از مشارکت پرشور مرم در لحظات خطیر انتخاب، واهمه ندارد؛ و ثالثا می کوشد که وجه هیجانی و خیابانی انقلاب را با وجه دموکراتیک و مدنی مهار و منضبط کند. از میان برداشتن مقاومت ها در برابر نفوذ رأی مردم که آرمان اولیه و ثابت رهبران انقلاب بوده و هست ،تنها در صورتی امکان پذیر است که نقش مشروعیت بخش و تعیین کننده مردم در ساختار حکمرانی و تاثیر واقعی و بی بدیل آن بر مجموعه شئون سیاسی،اجتماعی،اقتصادی و فرهنگی در اداره کشور،همواره مورد تاکید ارکان حاکمیت باشد و تحت هیچ شرایطی از آن عدول نشود
نورنیوز