نورنیوز – گروه سیاسی: اعلام کناره گیری حجت الاسلام مصدق معاون اول قوه قضاییه، از مهم ترین خبرهایی است که در پایان سال ۱۴۰۲ در فضای سیاسی مورد توجه قرار گرفت. در شرایطی که پرونده هایی با مضمون فساد کلان اقتصادی در محاکم عدلیه در جریان است ومالباختگان فراوانی در وضعیت اضطراب و بعضا استیصال روانی به سر می برند انتشار خبر استعفای نفر دوم قوه قضاییه به خاطر پرهیز از شائبه اعمال نفوذ در پرونده ای که پای دو فرزند این مقام ارشد قضایی در آن وجود دارد، خبر امیدبخشی می تواند باشد. حجت الاسلام محمدمصدق، دیروز و پس از برگزاری سومین جلسه دادگاه رسیدگی به این پرونده، نامه ای با مضمون اعلام کناره گیری و استعفا خطاب به رئیس قوه قضاییه ارسال کرد. حجت الاسلام محسنی اژه ای نیز بی درنگ این درخواست استعفا را پذیرفت و نوشت: «اگر چه حضور شما در این منصب، در رسیدگی به پرونده مورد اشاره مدخلیت و تاثیری نداشته و نخواهد داشت، اما با توجه به درخواست حضرتعالی و نکاتی که مطرح کردید استعفای شما مورد پذیرش قرار میگیرد.» به این ترتیب، اولین استعفای یک مقام ارشد قضایی به دلیل تشکیل پرونده فساد اقتصادی برای منسوبانش رقم خورد. اگرچه این اتفاق بی سابقه تنها می تواند شرطی لازم برای التیام روح زخم خورده افکار عمومی نسبت به پرونده های فساد های اقتصادی کلان باشد اما از چند جهت قابل توجه است:
یکم) تحول قضایی به شرط جدیت
نهاد قضا در دوران ریاست محسنی اژه ای با کلیدواژه "تحول" پیوند داده شد. او از آغاز مسئولیت، مأموریت خود را راه اندازی یا روان کردن چرخه تحول در این قوه اعلام کرد. هرچند شاید هنوز وقت آن نرسیده که ثمرات این سیاست تحولی برای شهروندان عادی به طور کامل مشهود باشد اما سخنان و اقدامات قابل توجه وی که گاه و بیگاه نیز رسانه ای می شود، نشان می دهد که مراعات حقوق شهروندی متهمان و زندانیان و نیز هشدار به قضات و کارگزارن و ضابطان قضایی از منزلگاه های مورد تأکید او در مسیر تحول قضایی است. از الزامات این تحول گرایی می توان به مبارزه با فساد و جدیت در مقابله با هیولای هفت سر مفاسد کلان در حوزه سیاست و اقتصاد اشاره کرد. به نظر می رسد استعفای محمد مصدق، حتی اگر تماما با اراده و تصمیم شخصی او نبوده باشد، به عنوان حلقه ای از زنجیره تحول گرایی در نهاد قضا قابل تفسیر است.
دوم) قبح زدایی از استعفا
سنّت استعفا در ایران، سنتی رایج و معمول نیست. کمتر مدیر و مسئولی را می توان سراغ گرفت که به "فضیلت استعفای آسان" آراسته باشد. چگالی چسبندگی به کرسی مسئولیت و قدرت در ایران بسیار بالاست. مدیران تصور می کنند استعفا از مسئولیت، پذیرش اتهام و نوعی خوداظهاری برای مجرمیت است. این سنت ناپسند و تصور ناصواب باید از بین برود. باید این باور در ذهن مدیران میانی و ارشد مستقر شود که استعفا، به خودی خود رفتاری اخلاقی و مسئولیت شناسانه است و الزاما نشانه ناکارآمدی یا ناسالمی مدیر نیست. تاکنون چنین باوری در میان مدیران و مسئولان نبوده است. کناره گیری محمد مصدق به عنوان اولین مقام ارشد مستعفی در نهاد قضا می تواند گام نخست از قبح زدایی از استعفای یک مسئول بلندپایه تلقی شود. همواره اولین ها سخت ترین ها هستند. اکنون با وقوع اولین استعفا در قوه قضاییه گام مهمی در این قبح زدایی برداشته شده و می توان امیدوار بود که استعفا در چشم مدیران و مسئولان به یک رفتار اخلاقی مبدل شود.
سوم) آرامش در رسیدگی
اثر وضعی و طبیعی استعفای مصدق، ایجاد آرامش مشهود در رسیدگی به پرونده فرزندان اوست. این از بدیهی ترین واقعیت های قضایی است. هرقدر هم که یک مسئول ارشد قضایی به مراتب تقوا و عدالت مزیّن باشد نفس حضورش در کرسی معاونت اول نهاد قضا، مسستقیم یا غیرمستقیم و کم یا زیاد، روند دادرسی را در معرض اثرپذیری قرار می دهد. هرچند رئیس قوه قضاییه در متن پذیرش استعفا تصریح کرده بود که حضور مصدق در آن منصب، مدخلیتی در رسیدگی قضایی به پرونده نداشته اما شک نیست که داوری و ذهنیت عمومی مردم الزاما مطابق با سخن محسنی اژه ای نیست. به این اعتبار اعلام کناره گیری، روند رسیدگی ها را با آرامش بیشتری توأم خواهد کرد و این شک را از میان خواهد برد که مداخلات و اعمال نفوذهای احتمالی روند رسیدگی به پرونده را مختل نماید.
چهارم) ارزش نمادین استعفا
غیر از ارزش های کاربردی و عملی، استعفا واجد ارزش های نمادین هم هست. استعفا اعلام احترام به افکار عمومی است، اعلام همدردی نمادین با کسانی است که از مجموعه عملکرد یک دستگاه متضرر یا متأثر شده اند. اگر در کشوری، پلی فرومی ریزد و در واکنش به آن، وزیری استعفا می دهد معنایش الزاما قصور یا تقصیر آن وزیر در ساخت آن پل نیست. چه بسا آن اتفاق به دلایلی کاملا بیرون از دایره مسئولیت و توان آن وزیر رخ داده باشد. اما استعفا برای "جرم مرتکب نشده" و "گناهِ نکرده" رفتاری با ارزش ونمادین است که دست کم می تواند اظهار شرمساری یا همدردی با خسارت دیدگان باشد. در ایران، استعفاهایی به چنین مضمونی بسیار نادر است. نه هیچ مدیر شهری به خاطر فروریختن ساختمان ها یا آلودگی مرگبار هوا یا ترافیک کشنده خیابان ها استعفا داده ؛ نه هیچ وزیر، رئیس و مدیری برای خلف وعده ها و ترک فعل ها و سوء تدبیرهای مجموعه اش داوطلبانه کناره گیری کرده است. ما از ارزش نمادین استعفا برای تقویت اعتماد و همبستگی ملی، غافلیم. معدود استعفاهایی هم که به چشم می آید درواقع بیشتر از جنس برکناری اند تا کناره گیری داوطلبانه. استعفا،در زمانهای لازم، می تواند در قالب ارزشی نمادین وجدان عمومی را تاحدودی التیام ببخشد است.
پنج) جنگ فراگیر با فساد
امروز به هزار دلیل، ذهنیت و احساس عمومی شهروندان ایران این است که کشور با پدیده فساد و سوء استفاده های اقتصادی و سیاسی درگیر است. حجم قابل اعتنایی از پرونده های محاکم نیزبه این دست پدیده ها اختصاص دارد که احساس عمومی در این خصوص را تا حدودی تایید می کند. متاسفانه ارقام و اعدای که ازپرونده فسادها اعلام شده، آزاردهنده و نفرت برانگیز است. مهم نیست که در مقام راستی آزمایی، چقدر از ذهنیت فعلی مردم، واقعی است و چقدر موهوم. چیزی که مهم است این واقعیت است که اژدهای فساد، موجودی "همه چیز خوار" است. اولین چیزی را که می خورد و از بین می برد سرمایه اجتماعی است. برای مقابله با این اژدها، جهاز جنگی جامعی باید فراهم کرد. شرط پیروزی در این جنگ خونبار و دشوار احیای سرمایه اجتماعی و اعتماد عمومی است. کاستن از چسبندگی به کرسی قدرت، اظهار صادقانه بی رغبتی به مسئولیت ها، اعلان غیرنمایشی احترام به افکار عمومی، پرهیز راستین از اعمال نفوذها و اثرگذاری و مداخله های مدیران، بخشی از آن جهاز جنگی است که می تواند مثل برق زمرّد، چشم اژدهای فساد را کور کند.
نورنیوز