سایر رسانهها: «آغاز گفتگوی سیاسی و همهجانبه با غرب اعم از اروپا و آمریکا مناسبترین راه باقی مانده است.» این عباراتی است که علیاکبر صالحی، وزیر امور خارجه کشور در دولت دهم و رئیس سازمان انرژی اتمی در دولتهای یازدهم و دوازدهم کنار هم قرار میدهند. نکته اما این جاست که برای کمک به باز شدن گره کور مناسبات ایران و آمریکا، بیش از این که به شناخت ساختار تصمیم گیری ایران و جهت گیری های جمهوری اسلامی نیاز باشد، باید جهت گیری های ایالات متحده و ساختار تصمیم گیری آمریکا را شناخت.
مشکل در مناسبات تهران و واشنگتن با کنشگری آمریکایی ها شروع شد، با کنشگری آمریکایی ها ادامه یافت و با کنشگریهای آمریکایی ها ادامه خواهد یافت. ایران بازیگر دوم این مناسبات است و کمتر از آمریکا که بر ایران اثر میگذارد، میتواند بر آمریکا اثر گذار باشد. به عبارت دیگر، تحریم کننده، آمریکا و تحریم شده، ایران است. تا زمانی که تحریم کننده قانع نشود تحریمهای خود را بردارد، تحریم شده نمیتواند تحریم کننده را مجبور کند مگر این که به خواست تحریم کننده تن دهد.
فرض میکنیم جمهوری اسلامی سرانجام با مذاکره جامع یا فراگیر یا سیاسی با ایالات متحده آمریکا موافقت میکند. این تصمیم با استقبال آمریکا مواجه و مذاکرات دو جانبه یا چند جانبه در گوشهای از جهان آغاز میشود. باز هم فرض می کنیم مذاکرات پس از فراز و فرودهای فراوان و طولانی مدت و نفسگیر، سرانجام به نتیجه می رسد. خروجی مذاکرات، احتمالا چنین خواهد بود:
۱ – محدودیت در کمیت و کیفیت فعالیتهای موشکی ایران ۲ – همگامی ایران با غرب در تحریم تسلیحاتی روسیه ۳ – قطع حمایتهای سیاسی، مالی و تسلیحاتی ایران از متحدان منطقهای خود در مقابل، بخش عمده تحریمهای هستهای، موشکی، ضد تروریستی آمریکا علیه ایران برداشته و توافق جامع حاصل می شود. با این حال، این پایان کار نخواهد بود. مدت زمانی بعد، یک ترامپ دیگر در آمریکا از راه میرسد و توافق را برهم می زند و تحریمها را مجدد برقرار میکند به این امید که توافقی بهتر حاصل شود.
آمریکا چند سال صبر میکند تا ایران دوباره زیر فشار، سرانجام به یک مذاکره جامعتر تن دهد. نتیجه این مذاکره احتمالا چنین خواهد بود: ۱ – الزام جمهوری اسلامی به رعایت حقوق بشر مد نظر غرب ۲ – الزام جمهوری اسلامی به پذیرش روند سیاسی همگرا با غرب در ایران.
در یک کلام «نرمالیسیون ایران» در عرصههای خارجی و داخلی و عقبگرد ایران به پیش از بهمن ۱۳۵۷ فارغ از نام نظام سیاسی حاکم بر ایران.فقط در این حالت، آمریکا حاضر می شود «وضعیت اضطراری» ایران را پایان یافته اعلام کند و اجازه دهد چه ایران اسلامی، چه ایران سکولار، چه ایران جمهوری، چه ایران پادشاهی، به جامعه جهانی تحت رهبری ایالات متحده باز گردد. آیا جمهوری اسلامی این پایان بندی را میپذیرد؟ اکنون مشکل در مذاکره کردن یا مذاکره نکردن ایران با آمریکا نیست. مشکل در این است که آیا تهران میتواند شرایط آمریکا را بپذیرد به گونهای که امنیت ملی ایران به خطر نیفتد؟ براساس تجربه تلخ خروج آمریکا از برجام، هرگونه توافقی که تمامی خواستههای آمریکاییها را برآورده نکند، به قول سناتور تام کاتن، با چرخش یک قلم روی کاغذ، برباد خواهد رفت. بدون شناخت جهتگیریهای ایالات متحده و ساختار تصمیم گیری آمریکا، به ویژه نقش غیر قابل کتمان کنگره آمریکا در تنظیم مناسبات تهران و واشنگتن، تلاشها برای آشتی، تنشزدایی یا حتی مدیریت تنش میان دو کشور اگر محکوم به شکست نباشد، بسیار متزلزل و ناپایدار خواهد بود.
روزنامه خراسان